بریدههایی از کتاب سووشون
۴٫۲
(۴۸)
خواهر سعی کن روی پای خودت بایستی. اگر افتادی، بدان که در این دنیا هیچ کس خم نمیشود دست ترا بگیرد بلندت کند.
خانوم نور
آدم باید پلها را خراب کند تا راه برگشتن نداشتهباشد
خانوم نور
«اما یک مرض بدخیم داری که علاجش از من ساختهنیست. مرضی است مسری. باید پیش از اینکه مزمن بشود ریشهکنش کنی. گاهی هم ارثی است.»
زری پرسید: «سرطان؟»
دکتر گفت: «نه جانم، چرا ملتفت نیستی؟ مرض ترس. خیلیها دارند. گفتم که مسری است.»
mahsa
زن، کمی فکر کن. وقتی خیلی نرم شدی همه ترا خم میکنند
خانوم نور
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمهٔ خون سیاووشش باد
حافظ
خانوم نور
کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند.
محسن
بعضی آدمها عین یک گل نایاب هستند، دیگران بهجلوهشان حسد میبرند. خیال میکنند این گل نایاب تمام نیروی زمین را میگیرد. تمام درخشش آفتاب و تری هوا را میبلعد و جا را برای آنها تنگ کرده
خانوم نور
کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت عملاً خالق نبودهاند، آنقدر خود را بهآب و آتش میزنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟
Helia
«دوستداشتن که عیب نیست باباجان. دوستداشتن دل آدم را روشن میکند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه میکند. اگر از حالا دلت بهمحبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آمادهٔ دوستداشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزیدی غنچهها پلاسیدهمیشوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است. این جور نفرت علامت عشق بهشرف و حق است.»
ریحانه باقریه
خسرو کتابی را که در دست داشت روی میز گذاشت و گفت: «عجب نویسندههایی! یک کلمه ننوشتهاند آدم چطور حق خودش را بگیرد.» و کتاب دیگری برداشت و ورق زد
خانوم نور
حجم
۳۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
حجم
۳۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
قیمت:
۷۳,۵۰۰
تومان