بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سووشون | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب سووشون  اثر سیمین دانشور

بریده‌هایی از کتاب سووشون

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۶ رأی
۴٫۲
(۵۶)
تنها شجاعتی که می‌توانست بکند این بود که جلو شجاعت دیگران را نگیرد و بگذارد آنها با دست و فکر آزادشان... با وسیلهٔ وسیله‌هایشان کاری بکنند.
Chica
یادم نمی‌رود، خاندانم که بر باد رفت یوسف برایم نوشت. خواهر سعی کن روی پای خودت بایستی. اگر افتادی، بدان که در این دنیا هیچ کس خم نمی‌شود دست ترا بگیرد بلندت کند. سعی کن خودت پا شوی.
Chica
خواهر سعی کن روی پای خودت بایستی. اگر افتادی، بدان که در این دنیا هیچ کس خم نمی‌شود دست ترا بگیرد بلندت کند. سعی کن خودت پا شوی.
sss
«خوب که فکرش را می‌کنم می‌بینم همهٔ ما در تمام عمرمان بچه‌هایی هستیم که به‌اسباب‌بازیهایمان دل خوش‌کرده‌ایم و وای به‌روزی که دلخوشیهایمان را از ما می‌گیرند، یا نمی‌گذارند به‌دلخوشیهایمان برسیم. بچه‌هایمان، مادرهایمان، فلسفه‌هایمان... مذهبمان...»
Chica
«دوست‌داشتن که عیب نیست باباجان. دوست‌داشتن دل آدم را روشن می‌کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می‌کند. اگر از حالا دلت به‌محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آمادهٔ دوست‌داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچه‌ها را آب دادی باز می‌شوند، اگر نفرت ورزیدی غنچه‌ها پلاسیده‌می‌شوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بی‌شرفی و بی‌انصافی است. این جور نفرت علامت عشق به‌شرف و حق است.»
Chica
آخر آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد. حالا که کاری نمانده بکنم پس عشق می‌ورزم. می‌گفت: «عشق از این بسیار کرده‌است و کند __ خرقه با زنار کرده‌است و کند.
mahsa
نه. واقعاً کاری از او ساخته‌نبود. تنها شجاعتی که می‌توانست بکند این بود که جلو شجاعت دیگران را نگیرد و بگذارد آنها با دست و فکر آزادشان... با وسیلهٔ وسیله‌هایشان کاری بکنند.
mahsa
احساس می‌کرد که مثل یک انار مکیده، همهٔ شیرهٔ جانش را از تنش بیرون کشیده‌اند. حس می‌کرد یک ماری آمد و از گلوی او پایین رفت و روی قلبش چنبره زد و نشست و سرش را شق گرفت تا او را نیش بزند و می‌دانست که در تمام عمر این مار همان جا روی قلبش چنبره‌زنان خواهدماند و هر وقت به‌یاد شوهرش بیفتد، آن مار نیش خود را به‌سینه‌اش فروخواهدکرد.
mahsa
آدمیزاد چیست؟ یک امید کوچک، یک واقعهٔ خوش چه زود می‌تواند از نو دست و دلش را به‌زندگی بخواند؟ اما وقتی همه‌اش تودهنی و نومیدی است، آدم احساس می‌کند که مثل تفاله شده، لاشه‌ای، مرداری است که در لجن افتاده.
محسن

حجم

۳۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

حجم

۳۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

قیمت:
۷۳,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد