آدم کودن به ندرت تنها میماند.
شاپور
هيچچيز واقعیتر از هيچ نيست
شاپور
اگر حقيقت را بخواهيد، بهنظر نمیرسد که خداوند برای کارهايی که انجام میدهد، يا کارهايی که از انجامشان صرفنظر میکند، نيازی به دليل داشته باشد، درست مثل مخلوقاتش، مگر نه؟
شاپور
مسئله اين است که لحظهای فرا میرسد که آدم از همهچيز دست میکشد، چون عاقلانهترين کار همين است، نااميد و سرخورده، اما نه تا به آنجا که آدم رشته همه کارهای انجام دادهاش را پنبه کند.
شاپور
چراغ پرنور ضروری نيست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی، شمعی قلمی کافی است، به شرطِ آنکه صادقانه بسوزد.
نسا
افسوس میخورد از اينکه از ولوله و بلوای درونِ سرش هيچ معنايی درنمیيافت، طوفانی از ترديدها، خواستهها، خيالها و هراسها.
peyman
میگويم زندگی کردن، بیآنکه معنا و مفهومش را بدانم. من سعی کردم زندگی کنم، بیآنکه بدانم برای چه سعی میکنم. در نهايت، شايد بیآنکه خودم بدانم، زندگی نيز کرده باشم. نمیدانم چرا در مورد اين مسائل حرف میزنم.
peyman
بهترين راه برای دفعِ توجهِ ديگران و بینام و نشان ماندن، همين دراز کشيدن و حرکت نکردن است.
پویا پانا
لحظهای فرا میرسد که آدم از همهچيز دست میکشد، چون عاقلانهترين کار همين است
پویا پانا
آدم کودن به ندرت تنها میماند.
پویا پانا