بریدههایی از کتاب چهار هزار هفته
۳٫۸
(۷۱)
ما اغلب فراموش میکنیم که زندگی موقتی است. فراموش میکنیم که روزی میمیریم. از یاد میبریم که عزیزانمان جاودان نیستند. فراموش میکنیم مردههای امروز زندههای دیروز بودهاند. متوجه نیستیم که هدف از زندگی درس خواندن یا پول درآوردن نیست؛ هدف خودِ زندگی است. ما به خیال فردایی نفس میکشیم که هنوز نیامده است و شاید هرگز هم نیاید و با این خیال، امروزمان را میسوزانیم.
MELIKA
درهرحال، مواجهه با محدودیت زمان دردناک است، زیرا بدین معناست که انتخابهای دشوار اجتنابناپذیرند و برای انجام دادن تمامی کارهایی که آرزویشان را داریم، زمان کافی وجود ندارد.
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
الکسیس اوهانیان، سرمایهگذار جسور و یکی از بنیانگذاران وبسایت ردیت، میگوید ما اغلب «تا زمانی که کسی روش بهتری را به ما نشان نداده است، متوجه نادرستی روش قبلیمان نمیشویم.»
محسن م.تراکمه
به قول جیم بنسون، صاحبنظر حوزهٔ مدیریت، هرچه کارآمدتر شوید، «به مخزن بزرگتری برای رفع انتظارات دیگران» بدل خواهید شد.
محسن م.تراکمه
هرچه بیشتر بکوشید زمانتان را با هدف دستیابی به احساس کنترل کامل و رهایی از محدودیتهای اجتنابناپذیر انسانی مدیریت کنید، زندگیتان پرفشارتر، تهیتر و کسالتبارتر خواهد شد. اما هرچه بیشتر با واقعیت محدودیتها روبهرو شوید و به جای مقابله با این محدودیتها، هماهنگ با آنها عمل کنید، زندگیتان سازندهتر، معنادارتر و شادتر میشود.
محسن م.تراکمه
ما اغلب فراموش میکنیم که زندگی موقتی است. فراموش میکنیم که روزی میمیریم. از یاد میبریم که عزیزانمان جاودان نیستند. فراموش میکنیم مردههای امروز زندههای دیروز بودهاند. متوجه نیستیم که هدف از زندگی درس خواندن یا پول درآوردن نیست؛ هدف خودِ زندگی است. ما به خیال فردایی نفس میکشیم که هنوز نیامده است و شاید هرگز هم نیاید و با این خیال، امروزمان را میسوزانیم.
احسان رضاپور
این تدبیر درواقع راه دیگری برای گریز از مسئولیت تصمیمگیری در باب زمان محدودمان است؛ زیرا اگر واقعاً امکان انجام دادن همهٔ کارها وجود داشت، هرگز ملزم نبودید گزینهای خاص را از میان تعدادی گزینهٔ محدود انتخاب کنید. وقتی بدینترتیب از رویارویی با حقیقت اجتناب میکنید، معمولاً زندگی راحتتر به نظر میرسد. اما این راحتیِ ارضاکننده ویرانگر خواهد بود. ما تنها از طریق مواجهه با فناپذیری است که قادر خواهیم بود رابطهای بهراستی اصیل با زندگیمان برقرار سازیم.
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
ناآگاهی از رویدادهای آتی _وضعیتی که همواره در آن قرار دارید_ فرصتی است ایدئال برای برگزیدن رویکردی کنجکاوانه (کنجکاوی برای اینکه چه اتفاقی ممکن است روی دهد) به جای نگرانی (امید به اینکه رویدادی خاص رقم خواهد خورد و ترس از اینکه مبادا چنین نشود).
sara.kh
بسیاری از سنن معنوی در یک توصیه همپوشانی پیدا میکنند: این توصیه که باید توجهمان را تنها به بخشی از زمان معطوف سازیم که واقعاً به کارمان میآید؛ یعنی اینجا و اکنون
sara.kh
درواقع، شاید ماه بعد، فردا یا حتی همین امروز ته بکشد. بنابراین مسئله صرفاً این است که هرروزتان را طوری بگذرانید که «گویی» آخرین روز شماست،
sara.kh
دوش سرد واقعیت
به لحاظ عملی، پذیرش محدودیت زمان یعنی سازماندهی روزها با مدنظر قرار دادن این واقعیت که برای تمامی کارهایی که مایلید انجام دهید یا دیگران از شما انتظار دارند قطعاً وقت ندارید. بدینترتیب حداقل کمتر به خاطر شکستهایتان خود را ملامت میکنید. ازآنجاییکه انتخابهای دشوار در مسیر زندگی اجتنابناپذیرند، لازم است به جای اتکا بر انتخابهای خودکار یا دلخوش کردن به این خیال خام که با سختکوشی و ترفندهای درست مدیریت زمان اساساً نیازی به انتخابهای دشوار نیست، انتخاب آگاهانه را بیاموزید و تصمیم بگیرید بر چه چیزی باید تمرکز کرد و چه چیزی را باید نادیده گرفت.
محمد شیخ سفلی
(نیچه مینویسد: «ما مشتاقانه به گونهای بیملاحظه و بیش از آن میزانی کار میکنیم که برای گذران زندگی لازم است، چراکه بدینترتیب فرصتی برای تأمل و اندیشیدن نخواهیم یافت
محمد شیخ سفلی
زندگی دوراهیهای بیشماری دارد: مثل اینکه با چه کسی ازدواج کنیم، آیا صاحب فرزند بشویم یا نه و پی چه شغلی برویم. اگر ما هزاران سال فرصت زیستن داشتیم، تمام این دوراهیها کمتر آزاردهنده مینمودند، چراکه از زمان کافی برخوردار بودیم تا دهههایی را برای آزمودن هر یک از این گزینههای احتمالی صرف کنیم.
محمد شیخ سفلی
من به این نظر ریچارد باخ، نویسندهٔ آمریکایی، باور دارم که میگوید: «آن چیزی را به بهترین نحو آموزش میدهید که بیش از هر کس دیگری نیازمندش هستید.»(۱۴)
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
به آغوش کشیدن محدودیتها یعنی دست برداشتن از این امید که با بهکارگیری روشهای صحیح و کمی تلاش بیشتر میتوانید خواستههای بیحدوحصر اطرافیانتان را برآورده سازید؛ یعنی قطع امید از اینکه شما قادرید به همهٔ جاهطلبیهایتان جامهٔ عمل بپوشانید؛ یعنی قید بهترین بودن در نقشهای مختلف را زدن؛ یعنی پذیرش اینکه شما نمیتوانید در بسیاری از بحرانهای انسانی یا آرمانهایی که شایستهٔ توجه به نظر میرسند نقشی مثبت ایفا کنید. یعنی امیدتان را به کنترل مطلق امور از دست بدهید و بپذیرید که ممکن است گاه رویدادهایی بهغایت تلخ در مسیر زندگیتان رخ بدهند و یعنی تا جایی که میتوانید، از این امید دوری بجویید که هنوز زندگی واقعی فرانرسیده است؛ اینکه تمامی لحظات فعلی صرفاً به سان تمرین صحنههای یک نمایشنامهاند.
Anahid
تمرکز بر «کار ضروری پیش رو» همهٔ آن چیزی است که همگی ما مایلیم در لحظهلحظهٔ عمرمان انجام دهیم. این همان رویکردی است که ما باید اتخاذ کنیم، گرچه مسیری واضح در برابرمان نمایان نیست تا به کمکش بتوانیم از صحت روند کارمان اطمینان یابیم.
Anahid
»(۱۱) حالآنکه مسیر فردی «آن طریقی است که خودتان برای خود میسازید، این مسیر تجویز نمیشود، از پیش چیزی دربارهاش نمیدانید، بلکه صرفاً وقتی رخ مینمایاند که گامی به جلو میگذارید».
Anahid
«فرا وی عزیز، پرسشهای شما پاسخی ندارند، چراکه شما مایلید شیوهٔ زیستن را بدانید. آدمی آنگونهای زندگی میکند که میتواند. هیچ شیوهٔ منفرد و مشخصی وجود ندارد... اگر به دنبال یافتن شیوهای مشخص هستید، بهترین راه پیوستن به یک کلیسای کاتولیک است، در آنجا آنچه را لازم است به شما خواهند گفت.»
Anahid
«زمان مادهای است که از آن ساخته شدهام؛ زمان رودی است که مرا با خود میبرد، درعیناینکه من خودِ آن رودم؛ ببری است که مرا میدرد، درعیناینکه من خودِ آن ببرم و آتشی است که مرا میسوزاند، درعیناینکه من خودِ آن آتشم.»
Anahid
مینکینن میگوید «خیلی ساده است؛ از اتوبوس پیاده نشوید. در اتوبوس لعنتی بمانید.
Anahid
حجم
۲۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان