بریدههایی از کتاب چهار هزار هفته
۳٫۸
(۷۱)
البته شاید شما شانس بیاورید و به ۹۰ سالگی برسید. دراینصورت، حدود ۴, ۷۰۰ هفته فرصت خواهید داشت.
M.H
«بیسروصدا به امور ضروری پیش رویتان مشغول شوید. مادامیکه میاندیشید باید ماهیت امور آتی را بدانید، بهناچار هزینهٔ زیادی را صرف حدسهای بیهوده میکنید. ولی وقتی با اطمینان صرفاً بر امور ضروری پیش رویتان متمرکز میشوید، همواره در حال انجام دادن کاری معنادار و مقدرشده توسط سرنوشتتان هستید».
Anahid
درک حقیقت فناپذیری، گاه سبب بروز نشاطی میشود که «لذت از کف دادن» نام دارد، این حس در نقطهٔ مقابل «ترس از کف دادن» قرار میگیرد.
Anahid
خود ما میزان محدودی از زمان هستیم
Anahid
ما اغلب فراموش میکنیم که زندگی موقتی است. فراموش میکنیم که روزی میمیریم. از یاد میبریم که عزیزانمان جاودان نیستند. فراموش میکنیم مردههای امروز زندههای دیروز بودهاند. متوجه نیستیم که هدف از زندگی درس خواندن یا پول درآوردن نیست؛ هدف خودِ زندگی است. ما به خیال فردایی نفس میکشیم که هنوز نیامده است و شاید هرگز هم نیاید و با این خیال، امروزمان را میسوزانیم. میخواهیم در فرصت محدود عمرمان همهکار انجام دهیم، اما حرص "همهکار کردن" سبب میشود که هیچکاری نکنیم.
آرین
هرقدر هم که ناگوار یا منحصربهفرد باشد، مواجههٔ کامل با واقعیت کمکتان خواهد کرد. مادامیکه در واکنش به مطالبات ناممکن مربوط به زمان، خود را قانع سازید که بالاخره راهی برای انجام دادن این ناممکنها خواهید یافت، به شرایط غامض خود دامن میزنید؛ حالآنکه با درک عمیق ناممکن بودن این وظایف است که تازه قادر خواهید شد در مقابلشان مقاومت کنید و تمرکزتان را به جای آنها، بر ساخت زندگی معنادار متناسب با شرایطتان معطوف سازید.
سینا
ما به شکلی وسواسگونه برنامهریزی میکنیم، زیرا در غیر این صورت باید با واقعیت کنترل ناچیزمان بر آینده کنار بیاییم.
طلیعه
با تلقی کردن زمان به عنوان وجودی انتزاعی، طبیعی است که همچون نوعی کالا با آن رفتار کنیم و آن را پدیدهای بدانیم که باید به خریدوفروشش دست یازید و تا جای ممکن به گونهای مؤثر از آن بهره برد؛
طلیعه
بااینحال، انکار واقعیت هرگز کارساز نخواهد بود؛ هرچند ممکن است تسکینی فوری نصیبتان کند، زیرا اجازه میدهد تصور کنید که بالاخره روزی در آیندهای نامعلوم به احساس کنترل کامل دست خواهید یافت، هیچگاه نمیتواند این حس را به ارمغان آورد که به اندازهٔ کافی فعالید _که کافی هستید_ زیرا «کافی بودن» را نوعی کنترل نامحدود تعریف میکند که هیچ انسانی قادر به کسب آن نیست؛ درعوض، شما را در جدالی بیپایان به دام میاندازد. حاصل این جدال اضطراب بیشتر و زندگی ناخوشایندتر است. برای مثال، هرچه بیشتر باور داشته باشید که «میتوان از پس همهٔ کارها برآمد»، به طور طبیعی تعهدات بیشتری را بر عهده میگیرید و کمتر از خودتان میپرسید که آیا بهراستی پذیرش تعهدی تازه ارزشِ بخشی از زمانتان را دارد.
کاربر ۳۴۶۳۵۹۰
بنا به هر منطقی، ما در دنیای برخوردار از ماشینهای ظرفشویی، ماکروویوها و موتورهای جت، باید حس کنیم فرصتی فراختر و فراوانتر در اختیار داریم، اما این احساس تجربهٔ واقعی ما را بیان نمیکند. درعوض، زندگی شتابانتر شده است و ما بیتابتر از پیشیم؛ انتظار دودقیقهای برای آماده شدن غذای ماکروویو بسیار آزاردهندهتر از انتظار دوساعتهٔ آماده شدن غذا روی اجاقگاز است یا انتظار دهثانیهای برای بالا آمدن صفحهٔ یک وبسایت بهمراتب سختتر از انتظار سهروزهٔ دریافت همان اطلاعات از طریق نامه است.
کاربر ۳۴۶۳۵۹۰
توانمندیهای ذهنی اعطاشده به ما به قدری وسیعاند که با کمک آنها میتوانیم طرحهایی بیاندازه بلندپروازانه تدوین کنیم، بااینهمه عملاً هرگز فرصت اجرای آنها را نخواهیم یافت. مرحوم سِنِکا، فیلسوف رومی، در رسالهای که امروزه با عنوان در باب کوتاهی زندگی شناخته میشود، با تأسف مینویسد: «فرصت اعطاشده به ما به قدری برقآسا و سریع میگذرد که همه درست وقتی دارند برای زندگی آماده میشوند، بیش از مدتی کوتاه از عمرشان باقی نمانده است و درمییابند که به پایان خط رسیدهاند.»(
کاربر ۳۴۶۳۵۹۰
زندگی دوراهیهای بیشماری دارد: مثل اینکه با چه کسی ازدواج کنیم، آیا صاحب فرزند بشویم یا نه و پی چه شغلی برویم. اگر ما هزاران سال فرصت زیستن داشتیم، تمام این دوراهیها کمتر آزاردهنده مینمودند، چراکه از زمان کافی برخوردار بودیم تا دهههایی را برای آزمودن هر یک از این گزینههای احتمالی صرف کنیم.
kaveh
«عمر ما لحظهای بیش طول نمیکشد.»
MELIKA
«فرصت اعطاشده به ما به قدری برقآسا و سریع میگذرد که همه درست وقتی دارند برای زندگی آماده میشوند، بیش از مدتی کوتاه از عمرشان باقی نمانده است و درمییابند که به پایان خط رسیدهاند.»
MELIKA
واقعیت آن است که این خواستهها با هم تعارض دارند؛ ویژگیهایی که سبب میشوند یک فرد به منبع قابلاعتمادی از هیجان بدل شود اغلب نقطهٔ مقابل ویژگیهاییاند که او را به منبع قابلاعتمادی از ثبات بدل میسازند. جستوجوی هردوی این ویژگیها در انسانی واقعی به این میماند که به دنبال کسی باشیم که توأمان هم چاق است و هم لاغر.
محسن م.تراکمه
«تصور آیندهای آبستن تعداد نامحدودی از احتمالات نویدبخشتر از آیندهای واقعی است؛ از این روست که ما امید را جذابتر از آنچه در اختیار داریم و رؤیاپردازی را جذابتر از واقعیت مییابیم.»
محسن م.تراکمه
این تدبیر درواقع راه دیگری برای گریز از مسئولیت تصمیمگیری در باب زمان محدودمان است؛ زیرا اگر واقعاً امکان انجام دادن همهٔ کارها وجود داشت، هرگز ملزم نبودید گزینهای خاص را از میان تعدادی گزینهٔ محدود انتخاب کنید. وقتی بدینترتیب از رویارویی با حقیقت اجتناب میکنید، معمولاً زندگی راحتتر به نظر میرسد. اما این راحتیِ ارضاکننده ویرانگر خواهد بود. ما تنها از طریق مواجهه با فناپذیری است که قادر خواهیم بود رابطهای بهراستی اصیل با زندگیمان برقرار سازیم.
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
از آنجاییکه من در طول روز به صدها انتخاب کوچک دست میزنم، در حال پیریزی شکلی از زندگی هستم؛ اما در همان حال تعداد بیشماری از زندگیهای احتمالی دیگر را برای همیشه از بین میبرم (decide [تصمیم] از واژهٔ لاتین decidere، به معنای «قطع کردن» منشأ گرفته است. ما با تصمیمگیری برای انتخاب یک گزینه رشتههای سایر گزینههای ممکن را قطع میکنیم؛ این واژه از نزدیکان واژههایی نظیر suicide [خودکشی] و homicide [دیگرکشی] است).
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
(این نصیحت را از نویسندهٔ دورکاری که در منزل فعالیت میکند به یادگار داشته باشید: تنها چند تعامل گذرا با انسانی دیگر میتواند تأثیری پررنگ در زندگی آن روزتان بر جای بگذارد).
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
من بهتدریج دریافتم در این قبیل موقعیتها نوعی ضدمهارت لازم دارم؛ نه به راهبرد زیانبخش کوشش برای کارایی بیشتر، بلکه به مقاومت در برابر چنین تمایلی نیاز دارم. نیاز دارم که احساس اضطرابانگیز غرقشدگی و احساس تسلط نداشتن بر همهچیز را تاب آورم، بیآنکه به گونهای خودکار، با کار بیشتر به موقعیت واکنش نشان دهم.
کاربر ۳۳۱۴۶۸۴
حجم
۲۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان