بریدههایی از کتاب زندگی نزیسته ات را زندگی کن: آزاد شدن از زندانهای تکرار و روزمرگی بعد از سی سالگی
نویسنده:رابرت الکس جانسون
مترجم:سیمین موحد
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۴۱ رأی
۳٫۳
(۴۱)
«بزرگترین باری که کودک باید به دوش بکشد زندگی نزیسته والدین است.» من
@Researchee
رابطه حقیقی تنها میتواند بر پایه عشق انسانی استوار باشد و عشق انسانی هم با عشق رمانتیک و عاشق بودن فرق دارد.
الهام
بیشتر آدمها در نیمه اول عمر دچار غرور و تکبرند. اما به مرور زمان، زندگی از طریق درد و رنج، این خطای انسانی را اصلاح میکند، و تراژدیهای یونان باستان هم همین را به ما نشان میدهد.
شکوه
هیچ بهشتی به مفهوم واقعی کلمه در کار نیست، اما این نباید ایده بهشت را بیاعتبار کند.
شبنم
مردم فکر میکنند که نفرت نقطه مقابل عشق است. ولی در واقع قدرت نقطه مقابل عشق است. عشق یعنی همسانی با دیگری؛ در حالی که قدرت یعنی آرزوی کنترل دیگری در راه رسیدن به مقاصد خودمان.
خورشید
آیا هرگز زندگیای متفاوت با زندگی کنونیتان را آرزو کردهاید؟
ما در نیمه اول عمر به شدت سرگرم پیشرفت در کار و حرفه خود، یافتن همسر، تشکیل خانواده، و انجام دادن وظایف فرهنگیای هستیم که جامعه از ما طلب میکند. بهای تمدن امروزی این است که ما به ناگزیر تکبعدی میشویم و بهطور روزافزونی در زمینه تحصیلات، حرفه، و شخصیتمان تخصص کسب میکنیم. اما وقتی به نقطه عطف میانسالی میرسیم، روانمان به جستجوی چیزی اصیل، حقیقی و بامعنا برمیخیزد. در این زمان است که زندگی نزیسته ما از درونمان سر میکشد و توجه میطلبد.
S_Z
لحظهای تأمل کنید و به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
عنوان داستان زندگیتان را چه میگذارید؟
مقاطع حساس یا نقطه عطفهای مهم زندگیتان چه بوده است؟
کی و کجا خسرانهای بزرگ و دلسردیهای عمیق را تجربه کردهاید؟
فرصتهای از دست رفته یا راههای ناپیمودهتان چه بوده است؟
ماهیت دوستیهاتان چگونه بوده است؟ آیا دوست خوبی هستید؟
آیا تعادل بین مراقبت از خودتان و دیگران را حفظ میکنید؟
از کدام یک از استعدادها و قابلیتهاتان استفاده نکردهاید؟
Mahnaz agha alikhani
مردم فکر میکنند که نفرت نقطه مقابل عشق است. ولی در واقع قدرت نقطه مقابل عشق است. عشق یعنی همسانی با دیگری؛ در حالی که قدرت یعنی آرزوی کنترل دیگری در راه رسیدن به مقاصد خودمان.
در فرهنگ ما، فرافکنی متقابل را پیش شرط ازدواج میدانند. بهنظر ما بدیهی است که با کسی ازدواج کنیم که عاشقش هستیم، اما این به مرور زمان مؤثر واقع نمیشود. عاشق شدن یعنی اینکه عمیقترین زندگی نزیستهمان را به کسی بدهیم که مدتی برایمان نگهش دارد تا موقعی که آماده پس گرفتنش شویم. اما برای موفق شدن رابطه، جایی در این مسیر، هر یک از طرفین باید فرافکنیشان را پس بگیرند و زندگی نزیسته خودشان را اعاده کنند.
sima
وقتی چیزی را انتخاب میکنید همیشه چیز دیگری را از انتخابهاتان حذف میکنید. چیزی که انتخاب نشده همان چیزی است که باعث مشکل میشود. اگر برای امر انتخاب نشده کاری نکنید، عفونتی جزئی در جایی از ناخودآگاه باقی میگذارد که بعدها انتقامش را از شما میگیرد.
Mohammad Javad Mohammadi
عاشق شدن یعنی اینکه عمیقترین زندگی نزیستهمان را به کسی بدهیم که مدتی برایمان نگهش دارد تا موقعی که آماده پس گرفتنش شویم. اما برای موفق شدن رابطه، جایی در این مسیر، هر یک از طرفین باید فرافکنیشان را پس بگیرند و زندگی نزیسته خودشان را اعاده کنند.
الهام
مردم فکر میکنند که نفرت نقطه مقابل عشق است. ولی در واقع قدرت نقطه مقابل عشق است. عشق یعنی همسانی با دیگری؛ در حالی که قدرت یعنی آرزوی کنترل دیگری در راه رسیدن به مقاصد خودمان.
الهام
شما نمیتوانید از شر عقدهها خلاص شوید، اما میتوانید چنگالشان را شل کنید و تنوع و دامنه واکنشهاتان را وسیعتر کنید.
تغییر دادن این عقاید تکراری مستلزم آگاهی بیشتر و وسیعتر است. دفترچه یادداشتی بخرید و بنویسید که کی، کجا و چطور احساس میکنید گیر افتادهاید، محدود یا کوچک شدهاید. وقتی از اثر عقدههاتان آگاه میشوید، نباید درباره خودتان قضاوت کنید یا مأیوس شوید. فقط با آگاه شدن بیشتر از این روندهایِ جهان زیرین، زندگی شما شروع به تغییر میکند. هرگاه برنامه قدیمی محدودکننده را رها کنید، توان بالقوه نزیستهتان به طرز کاملتری ظهور خواهد کرد.
شکوه
ما در زبان روانشناسی امروزی به ساکنان سایهوار جهان زیرین میگوییم، عقده، یا موجودات ناآگاهی که بیدرنگ و تکراریاند و از جریان پویای زندگی جدا شدهاند. هرچه ناآگاه است بر ما قدرت دارد، روی انتخابهامان اثر میگذارد و از طریق عادات برنامهریزی شده، تجربهمان را محدود میکند.
شکوه
وقتی به زندگی نزیسته والدینمان میپردازیم، منزجر شدن از آنها دردی را دوا نمیکند. ضدیت با والدین تنها چسبیدن به الگوهای کهنه خانوادگی را محکمتر میکند. سعی کنید خطاهای آنها را با دلسوزی و شفقت بپذیرید، و علیهشان واکنش نشان ندهید. آنها فقط آگاهی لازم برای بهتر عمل کردن در شرایط موجود زمان خودشان را نداشتند. هدف از تعمق درباره شرایط کودکی خودتان این نیست که مقصر را پیدا کنید بلکه این کار، گام اول در راه آگاه شدن از الگوهایی است که همچنان تجربههای کنونی زندگیتان را شکل میدهند. آن عکسالعملهای روانی کاملاً میتوانست متفاوت از چیزی باشند که اکنون هست و هنوز هم میتوان تغییرشان داد.
شکوه
به موازات پیشرفت یک رابطه، اغلب توقع داریم که دیگری قطعات گمشده ما را پر کند. بهجای اینکه از رابطه برای رشد متقابل آگاهیمان استفاده کنیم. هیچکس در آن زمان متوجه این موضوع نمیشود، اما در جریان عاشقی انسان بودن معشوق فراموش میشود، زیرا ما در واقع در پی توان بالقوه نهفته خودمان هستیم. دقیقا به این علت که قابلیتهای خودمان را نشناختهایم و اعاده نکردهایم، کار اتمام نشده را زمین میگذاریم و با همان کسانی که ادعای دوست داشتنشان را داریم زخمهای کهنه را تکرار میکنیم. ما با مشاهده آنچه به دیگری نسبت میدهیم، میتوانیم عمق و معنای وجود خودمان را ببینیم.
شکوه
کاش فقط این را درک میکردیم که انتظار این را داشتن که کس دیگری زندگی نزیسته ما را حمل کند فقط تا مدتی قابلقبول است ــ تا موقعی که ما قویتر شویم ــ و روزی این جریان باید به پایان برسد. اما ما این را نمیفهمیم، و این یکی از دردناکترین مسائل فرهنگ ماست.
me
ضدیت با تأثیر والدین همانقدر محدودکننده است که سازش با آن.
me
هوش، بنابر معیارهای جامعه امروزی، یعنی یادگیری و بذل توجه به چیزهای «درست» و اینگونه راهمان را در زندگی هموار میکنیم. کودک خصوصیاتی را که فرهنگ دوست دارد، درست میشمرد یا خوب میداند، میپذیرد و در شخصیت آگاهش ادغام میکند و بقیه چیزها به زندگی نزیسته پرتاب میشود. اینها اغلب کاملاً دلبخواهیاند.
me
یکی از کارکردهای فرهنگ این است که تعیین کند که به چه چیزی توجه کنیم و چه چیزی را نادیده بگیریم.
me
هر فرهنگی تکبعدی بودن را در اعضایش القاء میکند
me
حجم
۴۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۴۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
قیمت:
۸۴,۰۰۰
۵۰,۴۰۰۴۰%
تومان