بریده‌هایی از کتاب طلای درون : نقشه راه نجات از وابستگی به دیگران و رسیدن به استقلال فردی

حمل طلای دیگری، هنری ظریف و مسئولیتی سنگین است. اگر شما دریافت‌کننده طلای کسی هستید، لازم است آن را به‌دقت نگه دارید و آماده باشید که ظرف یک ثانیه بعد از دریافت اخطار آن را برگردانید. متأسفانه افرادی هستند که طلا را جمع می‌کنند و از بازگرداندن آن خودداری می‌کنند. این کار نوعی جنایت است. آن‌ها گروهی یا پیروانی گرد می‌آورند و از آن‌ها بهره‌کشی می‌کنند. این ماجرا برای من اتفاق افتاد و بی‌اندازه دردناک بود.

انزوا یک حالت تنهایی است که تکامل یافته و به سطح بعدی واقعیت رسیده است.

دانته پایین‌ترین سطح دوزخ را دشوارترین مکان می‌داند. آن‌جا یکصد درجه زیر صفر و کاملاً سرد و یخ بسته است. تنهایی همیشه سرد و غیرانسانی است. بدترین دوزخ، مکان یخ‌بسته بی‌ارتباطی و ناپیوستگی است. دوزخ یخی خیلی بدتر از دوزخ آتشین است.

آگاه بودن بزرگ‌ترین متحد شماست. در صورتی که بتوانید نزد خود اعتراف کنید که چقدر مایل هستید شکست بخورید، این آغاز درمان است.

امروزه بسیاری از مشکلات روانی در حقیقت حاصل ناتوانی از تشخیص تفاوت میان آن بیرون و این درون هستند.

اولین روانکاو من، فریتز کانکل می‌گفت سه راه برای یادگیری روان‌شناسی وجود دارد: «خواندن افسانه‌های یونان، خواندن یونگ و مشاهده کردن. بهترین راه مشاهده کردن است»

ما نیاز به شاعرانی داریم که ما را از تناقضات وحشتناکی که گرفتار آن می‌شویم نجات دهند. کلام عینی و عقلانی است و نمی‌تواند به راحتی اعماق رمز و راز را دربر بگیرد

زمانی که ما کهن‌الگوهای حاکم بر یک شخص یا یک فرهنگ را درک کنیم، قادر خواهیم بود بینش‌های عمیقی از آنچه که در آن شخص یا فرهنگ می‌گذرد کسب کنیم و حتی حدس و گمان‌های هوشمندانه‌ای درباره آینده داشته باشیم. در دنیایی که درک آن به‌طور روزافزونی دشوار است، بازگشت به عقب و به سمت پایه‌های کهن‌الگویی برای دانستن این‌که آیا می‌توانیم مروری کلی برای درک بی‌نظمی داشته باشیم یا نه می‌تواند مفید باشد.

یکی از ضرب‌المثل‌های قرون وسطی می‌گوید: «تنها راه درمان تنهایی، تنها بودن است» .

گام اول به سمت درمان هر مشکل روانی، تشخیص آن است. وقتی شما نامی بر آن می‌گذارید و شکلی به آن می‌دهید، هنگامی که می‌توانید بگویید که برای چه چیزی احساس تنهایی می‌کنید، نیمی از راه را در جهت کسب آزادی رفته‌اید. آگاه بودن بزرگ‌ترین متحد شماست. در صورتی که بتوانید نزد خود اعتراف کنید که چقدر مایل هستید شکست بخورید، این آغاز درمان است.

افسانه خوب هیچ‌گاه شما را بلاتکلیف نمی‌گذارد بلکه مشکل را مطرح می‌کند و راه‌حل را نیز ارائه می‌دهد.

ما به سختی می‌توانیم درک کنیم بخش اعظم آنچه در دیگران و در دنیای بیرون تصور می‌کنیم عملاً بخشی از خود ماست.

امروزه بسیاری از مشکلات روانی در حقیقت حاصل ناتوانی از تشخیص تفاوت میان آن بیرون و این درون هستند.

ظرف یک ثانیه فهمیدم که قهرمان‌پرستی چه بهایی برایت دارد و چه چیزی به تو می‌دهد. من یک مرد بزرگ شده بودم، اما نمی‌توانستم آن را تاب بیاورم.

یکی از دلایلی که ما به سختی می‌توانیم به دیگران اجازه رفتن بدهیم؛ مثلاً اجازه بدهیم فرزندان ما خانه را ترک کنند و بروند یا مرگ دیگران را بپذیریم، این است که طلای خود را به آن‌ها سپرده‌ایم. ما به کسانی که خزانه‌دار طلای ما هستند چسبیده‌ایم و نمی‌خواهیم آن‌ها را رها کنیم. اگر شما به کسی چسبیده‌اید و هنگامی که او از شما دور است نمی‌توانید درست عمل کنید یا در بستر مرگ نمی‌توانید مرگ او را بپذیرید، احتمالاً به این معناست که طلای خود را به او سپرده‌اید. قابل‌درک است که شما از این آسیب افسوس می‌خورید. اما این کار هرچقدر هم دشوار باشد باز هم می‌توانید فرافکنی خود را پس بگیرید و به او اجازه عزیمت بدهید.

نوع دوم تنهایی، آرزوی چیزی است که وقوع آن ممکن است اما هنوز تحقق نیافته است

هنگامی که می‌توانید بگویید که برای چه چیزی احساس تنهایی می‌کنید، نیمی از راه را در جهت کسب آزادی رفته‌اید. آگاه بودن بزرگ‌ترین متحد شماست.

سه نوع تنهایی وجود دارد: احساس تنهایی برای گذشته، احساس تنهایی برای آنچه هنوز تحقق نیافته و احساس تنهایی عمیق به‌خاطر نزدیک بودن به ویژگی‌های الهی. نوع سوم در واقع راه‌حل است.

انزوا باغ عدن و مدینه فاضله، بسته به این‌که به گذشته بنگرید یا به آینده، مکان واحدی هستند. کسی که با احساس تنهایی برخورد کرده فرد مقدسی است که در روند رشد فردیت قرار گرفته است. در این روند، رشد و تحول یا عقب‌گرد بستگی به عملکرد فرد نسبت به احساس تنهایی و نحوه برخورد او با این احساس دارد. احساس تنهایی قادر است شما را نابود کند یا چنان شما را به آتش بکشد که راهی سفری دانته‌وار از میان دوزخ و برزخ شوید تا بهشت را بیابید. سنت جان آو کراس این مرحله را «شب تاریک روح» نامید.

چنانچه بتوانید احساس تنهایی خود را متحول کرده و به انزوا تبدیل کنید، یک گام فراتر از گرانبهاترین تجربه‌ها رفته‌اید. این راه درمان تنهایی است.