بریدههایی از کتاب روح پراگ
۳٫۷
(۵۶)
انسان فقط در هراس از مهاجمانی که سبعانه از فاصله دور هجوم میآورند نزیسته است، بلکه در هراس از خدایان یا خداوند یگانه و نمایندگان او بر روی زمین زیسته است.
Juror #8
و چه میتوان گفت از ترس نفسگیر هر صبحدم خاموشی که در آن قاتلان مزدور و جلادان قدرت بیمهار توتالیتری به جستوجوی خانهها میرفتند: در ایتالیای فاشیستی، در آلمان نازی، در اسپانیای فرانکو، در شوروی استالینی، در بوهمیا و موراویای تحتالحمایه، در پاراگوئه، آرژانتین، اوگاندا، شیلی، ایران، چین، یمن، اتیوپی، اندونزی، پرو، کوبا، افغانستان، و کامبوج؟ چند کشور را میتوان نام برد که در آن مردمان طعم تلخ سپیدهدمان مرگبار را نچشیدهاند، سپیدهدمانی که هرگز نتوانستهاند به تماشایش بنشینند، نفس در سینهشان حبس بوده است، سپیدهدمانی که پیامآوران متعصب مرگ درست در زیر پنجرههای آنها میرقصیدند و پای میکوبیدند؟
Juror #8
قدرتی که اندیشیده و عامدانه برای نفع خودش، تصمیم میگیرد کسی یا کسانی را بکشد همواره قدرتی جنایتکار خواهد ماند حتی اگر بعدآ مبانی اخلاقیاش را تغییر بدهد، سعی کند گذشتهاش را به فراموشی بسپارد، یا گذشتهاش را انکار کند. قدرت جنایتکار خطری برای کل جامعه بشری بوده، هست، و خواهد بود.
Juror #8
همه دولتهای مدرن قدرتمند هستند، خصوصآ دولتهای توتالیتر که نهتنها سلاحهایی با قدرت جدآ هولناک در اختیار آنهاست بلکه ابزارهای تسلط بر اقتصاد و افکار را هم در دست دارند؛ و شهروندان، که فقط یک برگ رأی دارند و یک حق ابراز عقیده صوری، و نظری درباره چگونگی اداره دولت، بیقدرت.
Juror #8
دادگاههایی که سقراط، یان هوس، جرونیم پراگی، جوردانو برونو، کامی دمولن، ماری آنتوانت، یا درِفوس را محاکمه کردند، و نیز هزاران محکمهای که بدعتگذاران، مخالفان مذهب رسمی، یا دیگر «خائنان» و اصلاحطلبانی از این دست را به مرگ محکوم کردند در جستوجو و خواهان حقیقت نبودند. آنها هیچ تلاشی به خرج ندادند تا شرایط واقعی این محکومان را بفهمند چه رسد به این که بخواهند به عدالت داوری کنند و این شرایط را بسنجند. آنها صرفآ در پی حمایت از ساختار قدرت موجود بودند و کسانی را که این ساختار انگشت روی آنها میگذاشت مجازات میکردند. آنها چنین اشخاصی را بیرحمانه مجازات میکردند تا درس عبرتی باشد و رعب و وحشت در دل هر کسی بیندازد که به خودش جرئت میدهد افکار مستقل و ناهمخوان با ساختار قدرت را پی بگیرد.
Juror #8
سادهلوحانه است اگر باور بیاوریم که نیروهای تعیینکننده رفتار بشری در طول قرنها اکنون رام و مهار شدهاند چون ما «دست کم تا حدودی» تشخیص دادهایم که این نیروها کدامند و نامی هم به آنها دادهایم. و با اینهمه این چند نسل اخیر باز تسلیم این توهم شده است که نوع بشر پا به دوران تازهای گذاشته است: دوران وفور مادی و معنوی، دورانی که در آن آرمانهای اعلام شده (و افشاشده) در طول دههها، اگر نگوییم در طول قرنها ــ آرمانهایی نظیر عشق، برادری، برابری در برابر قانون، و آزادیهای اساسی مدنی ــ سرانجام جان گرفتهاند و دیگر کسی نیست که جرئت کند علنآ به آنها پشت پا بزند.
Juror #8
در تاریخ مثالهای کمی از نسلکشی نداریم. کتاب مقدس پر است از داستانهایی درباره قتلعام کل جمعیت یک قلمرو پادشاهی یا قلمروهای امیرنشین، که شامل زنان و کودکان و حتی حیوانات خانگی هم میشد. در طول انقلاب کبیر فرانسه هزاران هزار شهروند بیگناه اعدام شدند. بسیاری از قبایل بومی امریکا در طول قرن گذشته بهکلی از صحنه جهان محو شدند ــ آن هم در کشوری که حکومتش مطابق لیبرالیترین و دموکراتیکترین قانونهای اساسی زمانهاش اداره میشد.
Juror #8
دادگاههایی که سقراط، یان هوس، جرونیم پراگی، جوردانو برونو، کامی دمولن، ماری آنتوانت، یا درِفوس را محاکمه کردند، و نیز هزاران محکمهای که بدعتگذاران، مخالفان مذهب رسمی، یا دیگر «خائنان» و اصلاحطلبانی از این دست را به مرگ محکوم کردند در جستوجو و خواهان حقیقت نبودند. آنها هیچ تلاشی به خرج ندادند تا شرایط واقعی این محکومان را بفهمند چه رسد به این که بخواهند به عدالت داوری کنند و این شرایط را بسنجند. آنها صرفآ در پی حمایت از ساختار قدرت موجود بودند و کسانی را که این ساختار انگشت روی آنها میگذاشت مجازات میکردند. آنها چنین اشخاصی را بیرحمانه مجازات میکردند تا درس عبرتی باشد و رعب و وحشت در دل هر کسی بیندازد که به خودش جرئت میدهد افکار مستقل و ناهمخوان با ساختار قدرت را پی بگیرد.
Juror #8
هرگز نباید فراموش کنیم که تاریخ قبیله انسانی بیرحمانه است. و باید متوجه باشیم که آنچه فرهنگ، تمدن، اومانیسم، یا قانونمداری مینامیم جز پوستهای برای پوشاندن جوهر و ذاتی خونین نیست.
Juror #8
هیچیک از جنایتهای مدرن علیه بشریت ــ محاکمههای نمایشی، حُکمهای از پیش آماده برای محکوم کردن آدمهای بیگناه به مرگ، بیگاری بردهوار، اعدامهای دستهجمعی، و قتلعام ملتها ــ جنایتهایی تازه یا ابداع شده در این قرن نیستند. به هر دوره تاریخی که بنگریم همینها را میبینیم.
Juror #8
هر نسلی دلش میخواهد فکر کند که تجربهاش منحصر به فرد و دستاوردها و مصیبتهایش دورانساز و بیسابقه هستند و همین کافی است تا مانع از آن شود که ابعاد و اهمیت واقعی آنچه را که هر نسل بهدست آورده است و آنچه را که از دست داده است مشخص کرد.
Juror #8
در این بخش از جهان که ما زندگی میکنیم، هر کسی شخصآ مزه این نوع عدالت اجتماعی، یا بهتر است بگویم بیعدالتی اجتماعی را چشیده است. درست همانطور که پدران ما مجذوب معضلات اجتماعی بودند، نسل ما هم مجذوب معضل عدالت یا، دقیقتر بگویم، معضل تعلیق جنایتکارانه عدالت بهدست قدرتمندان شد.
Juror #8
کافکا خودش، در آغاز جنگ مینویسد: «تماس بیواسطه با جهان روزمرّگی مرا از وسعت نگاه به هر چیزی محروم میکند، تو گویی در انتهای یک ویرانی و تباهی ایستادهام، آنهم با سری پایین انداخته.»
MahShid Pourhosein
هرگز نباید فراموش کنیم که تاریخ قبیله انسانی بیرحمانه است.
فاطمه
اگر رژیم پس از مرگ رهبرش یا نسل رهبران اولیهاش دوام آورد و نمیرد، حکومت بهدست «هیچ کسانی» میافتد که سریعآ جامعه را به انحطاطی عمیق سوق میدهند.
MahShid Pourhosein
در آن زمانی که رژیمی جنایتکار قواعد قانون را به کلی زیر پا میگذارد، در آن زمانی که جرم و جنایت مجاز شمرده میشود، در آن زمانی که عده معدودی که فراتر از قانون هستند میکوشند دیگران را از شأن و کرامت و حقوق اولیهشان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقآ آسیب میبیند.
MahShid Pourhosein
تنها امید نجات در جهان این دوران تساهل و تسامح است
nazanin
تاریخی که با صلح و آرامش پیش میرود چنین به نظر میآید که انگار در جایی ورای آگاهی مردمان جریان دارد، اما تاریخی که پر از قیامها و سرکوبها، اشغالگریها، آزادسازیها، خیانتها و اشغالگریهای تازه است، به شکل یک بارِ سنگین، به شکل یک یادآوری دائمی ناپایداری زندگی، وارد زندگی مردمان و شهرها میشود. پراگ بناهای یادبود زیادی ندارد، اما ساختمانهای زیادی دارد که در آنها افراد بیگناه به غل و زنجیر کشیده شدهاند، شکنجه شدهاند، یا اعدام شدهاند، و اینها معمولاً بهترین و نازنینترین آدمهای کشور بودهاند. این جزئی از خویشتنداری پراگ است که نمیخواهد این زخمهایش را به نمایش بگذارد، گویی میخواهد هر چه زودتر فراموششان کند.
1984
غالبآ این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد میکنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت میکنند.
Ailin_y
هر جامعهای که بنایش بر بیصداقتی است و هر جرم و جنایتی را تحمل میکند با این بهانه که این بخشی از رفتار عادی انسانی است، رفتاری منحصر به مشتی از نخبگان، و گروه دیگری را هرقدر اندک و کوچک محروم میکند از غرور و شرفش و حتی حق زندگیاش، خودش را دستی دستی محکوم به انحطاط اخلاقی و نهایتآ فروپاشی محض میکند.
1984
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان