بریدههایی از کتاب روح پراگ
۳٫۷
(۵۶)
قدرتِ آن بیقدرتهای سابق غالباً سبعانهتر از قدرت آنهایی است که از قدرت ساقط شدهاند، چون اگر چه اینان اکنون زمام حکومت را بهدست گرفتهاند، باز همچنان ترس و وحشت در دلشان لانه دارد.
Juror #8
چه کسی میتواند وحشت شهروندانی محاصره شده در یک شهر را به تصور درآورد، یا وحشت زنانی را که دشمن از دیوارهای خانهشان بالا میرود؟ از آن لحظهای که مفتّشان عقاید وارد شهرهای قرون وسطایی میشدند ترس در هزاران رختخواب لانه میکرد. و چه میتوان گفت درباره اضطراب خانوادههای یهودی در آن روزی که آن قوانین نژادی هیولایی به اجرا گذاشته شدند؟ و چه میتوان گفت از وحشت سیاهپوستانی که شعلههای آتشی را میدیدند که کوکلوکسکلانها بر میافروختند؟
Juror #8
در این کشور، همه احساس میکنند که کلاه سرشان رفته است و بنابراین فکر میکنند که حق دارند سر دیگران کلاه بگذارند.
Raheleh Rezaei
این واقعیت که نظام توتالیتر بهسرعت در میان روشنفکران محبوبیتش را از دست داد، و نیز در میان «مخاطبان» آنها، موضوعی دیگر است. گوهر این نظامها، توسل عیان آنها به زور، خیلی زود، انسانهای خلاق را با آنها بیگانه کرد.
Juror #8
تعلیم و تعلم چیزی نیست مگر گفتوگو
Juror #8
امّا آشغالهای فکری خطرناکتر هستند چون روح و جان را مسموم میکنند، و انسانهایی با روح و جان مسموم میتوانند دست به اعمالی بزنند که عواقبی بازگشتناپذیر دارند.
parniangh
نویسندهای که دیدگاهی بیگانه با این جهان را میپذیرد (خصوصآ دیدگاهی که با قدرت توأم است)، نویسندهای که اجازه میدهد زبانش را از او بگیرند، شرط اول هرگونه خلاقیتی را از دست میدهد: یعنی آن صداقتی که فقط او با وجدانش میتواند ضامن آن باشد.
Juror #8
چون رژیم همه چیز را بدل به یک امتیاز مهم میکند، همه چیز بدل به ابزاری برای به فساد کشاندن آدمها میشود.
Juror #8
هر جامعهای که بنایش بر بیصداقتی است و هر جرم و جنایتی را تحمل میکند با این بهانه که این بخشی از رفتار عادی انسانی است، رفتاری منحصر به مشتی از نخبگان، و گروه دیگری را هرقدر اندک و کوچک محروم میکند از غرور و شرفش و حتی حق زندگیاش، خودش را دستی دستی محکوم به انحطاط اخلاقی و نهایتآ فروپاشی محض میکند.
Ehsan Seyedi
نوشتن چه قدرت رهاییبخشی به آدم میدهد. نوشتن به آدم این قدرت را میدهد که وارد زمانهایی شوی که در زندگی واقعی دور از دسترس هستند، حتی ورود به ممنوعترین مکانها. فراتر از این، نوشتن این قدرت را به آدم میدهد که هر کسی را به مهمانی خود دعوت کنی.
Sarah S
هر تلاشی برای رهانیدن انسان درواقع تلاشی است برای رهانیدن او از ترس، برای خلق کردن وضعیتی که در آن انسان بتواند استقلالش را چونان تهدیدی برای جانش نبیند. قدرت هر چه کشندهتر و هر چه تمامتر باشد، هر چه بیشتر انسان را از آزادیاش محروم میکند و وحشت میپراکند.
Juror #8
هر ساختار قدرتی که از مهار خارج شود، هر اقتدار جنایتکارانهای که عزم کرده است از انسانیتش دست بشوید تا بتواند به رشدش، شکوفاییاش، و تورمش، بنا به عطش رسیدن به اندازههای مطلق، جواز مطلق، و کمال خدایگونهاش برسد، دست به بازی مرگباری میزند که خودکشانه است.
امپراتوران روم، ناپلئون، هیتلر، و استالین، همگی، از منظر دوام قدرتشان، رفتاری خودکشانه را در پیش گرفتند.
کاربر ۲۴۹۱۲۵۳
آنها پیش از آنکه بدانند اصلا نزاع بر سر چیست، و پیش از آنکه حتی نگاهی به اسناد و مدارک، یا چهره متهم بیندازند میدانستند که حکمشان چیست (موضوع مورد نزاع نمیتوانست حتی بر زبان بیاید چه رسد به اینکه بخواهد مورد بررسی قرار گیرد).
Juror #8
قوانین نورنبرگ، محاکمههای مسکو، آشویتس و وورکوتا چشم نسل ما را بر بیپناهی استیصالآمیز افرادی گشود که در کشوری با رژیم جنایتکار و تبهکار استبدادی و توتالیتری زندگی میکنند.
Juror #8
زندگی در روزگار ما، انسانها را بیش از آنکه به سمت امکان ساده تأمین معاش براند، به سمت افعالی میراند که دون شأن و کرامت انسانی هستند، از پُر کردن فُرمهای استخدامی خفّتبار گرفته تا شرکت اجباری در انتخابات یا تظاهرات تقلّبی و پوچ و بیمعنا.
MahShid Pourhosein
آدمیان به این دلیل از پرسیدن باز نمیایستند که پاسخهایی که میگیرند ناقص یا نادرست است، بلکه فقط زمانی از پرسیدن دست میکشند که پاسخها هیچ ربطی به سؤالهایشان ندارند، یا پاسخها گمراهکننده، مغالطهآمیز، بیمعنا، و پریشانیآور هستند، یا علیالخصوص زمانی که تهدیدی هم در دل پاسخها هست. امّا آدمی که از پرسیدن دست میکشد، درواقع از فکر کردن باز میایستد. چون فکر کردن، هر چه باشد، پرسیدن مُدامی است برای رسیدن به پاسخ و آن آدمی که فکر نمیکند سخن هم نمیگوید، فقط اصواتی از خود صادر میکند.
ترنج🍊
غالبآ این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد میکنند، بلکه صرفآ نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت میکنند.
nazanin
در ایام پیشین، ثروتمندان اندک بودند و فقیران بسیار، و همین طبیعتآ باعث میشد تعداد دزدان هم اندک باشد. امروز امّا ثروتمندان بیشتر و بیشتر میشوند و دزدان بیشمار.
AS4438
در آن زمانی که عده معدودی که فراتر از قانون هستند میکوشند دیگران را از شأن و کرامت و حقوق اولیهشان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقآ آسیب میبیند. رژیمهای جنایتکار بهخوبی از این امر آگاهند و آن را میشناسند و سعی میکنند با ایجاد وحشت شرف و رفتار اخلاقی آدمیان را به مخاطره اندازند، شرف و اخلاقی که بی آن هیچ جامعهای، حتی جامعهای تحت حکومتِ چنین رژیمی نمیتواند بپاید.
مائده
آدمهایی که روحشان را وا نگذاشتهاند میتوانند بر ترس فائق آیند چون میدانند که در نهایت این ترس از درون نشئت میگیرد و نه از بیرون. آن کسی که میگذارد اضطراب جهان بیرون جایگزین روحش شود هرگز از مهلکه وحشت نخواهید رهید. هر کسی که از روحش، یکپارچگی درونش، دفاع کرده است، و حاضر است هر چیزی را وا بگذارد، حتی آزادی جابهجاییاش را، و در صورت ضرورت نهایی حتی زندگیاش را نیز به خطر بیندازد، از وحشت نمیشکند و بنابراین دست قدرت هرگز به او نمیرسد
سمانه انصاف جو
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان