بریدههایی از کتاب روان درمانی اگزیستانسیال
۳٫۵
(۷۴)
«تعارض جهانشمول» انسانها این است که فرد تلاش میکند فردیت یابد، ولی فردیت یافتن مستلزم آن است که فرد تنهایی هولناکی را تاب آورَد.
Azadehana
عشق بیش از آنکه یک رویارویی خاص باشد، یک مَنِش است. مشکل دوستداشتهنشدن تقریباً در همهٔ موارد مشکل دوست داشتن است.
Azadehana
ما برای ماشینهایی که در وقت صرفهجویی میکنند، ارزش قائلیم و همین ارزش ماشینی را برای خود نیز بهکار میبریم. با این همه، با وقتی که با صرفهجویی اندوختهایم چه میکنیم جز آنکه هدرش دهیم؟
Azadehana
در دنیای غرب، بهندرت پیش میآید فرد فقط با خودش خلوت کند و بهجای کُشتن زمان، آن را تجربه کند.
Azadehana
دوست داشتن بسیار دشوارتر از دوست داشته شدن و نیازمند آگاهی بیشتر و پذیرش بیشترِ موقعیت اگزیستانسیال خویش است.
Azadehana
وقتی فرد مورد انتخاب قرار میگیرد و برایش ارزش قائل میشوند، احساس میکند موجودیتش به اثبات میرسد. احساس موجودیت ناب، احساس «من هستم»، احساس اینکه فرد منشأ بسیاری از امور است، بهتنهایی بسیار وحشتانگیز است؛ بنابراین فرد خودآفرینندگیاش را انکار میکند و تصمیم میگیرد باور کند تا آنجا هستیمند است که اُبژهٔ آگاهی و حافظهٔ دیگران باشد.
Azadehana
فرد رواننژند با جستوجوی عشق، از احساس کمترشناختهشدهٔ تنهایی و پوچی هستی میگریزد.
Azadehana
با وامگیری از بازی کلامی زیبای فرانکل باید گفت: پاداشها در پی محبت میآیند، در پی محبت نمیروند.
Azadehana
به همان میزان که فرد حقیقتاً «به دیگری رو میکند»، به همان میزان خود تغییر میکند. به همان میزان که به دیگری زندگی میبخشد، خود بیشتر زنده میشود.
محبت بالغانه بدون پاداش نیست. فرد تغییر میکند، غنی میشود، توانمند میشود، از تنهایی اگزیستانسیالش کاسته میشود. با محبت کردن، مورد محبت واقع میشود. با این حال این پاداشها حاصل محبتی بیریا و بیغلوغش است، ولی چنین محبتی را برنمیانگیزانَد.
Azadehana
محبت بالغانه از غنای فرد ناشی میشود، نه از تهیدستیاش، از رشد ناشی میشود نه از نیاز.
Azadehana
فروم معتقد است بنیادیترین گونهٔ عشق، عشق برادرانه است: تجربهٔ یگانگی با همهٔ انسانها که مشخصهاش همین فقدان انحصارگراییست.
Azadehana
عشق عاری از نیاز، شیوهٔ فرد برای ارتباط با دنیاست.
Azadehana
«انسانی که میبخشد، چیزی را در انسانی دیگر میآفریند و آنچه بدین ترتیب آفریده شده، دوباره بهسوی خودش بازمیگردد؛ فرد در بخشش حقیقی، نمیتواند آنچه را که به او بازبخشیده میشود، نپذیرد و نستانَد. بخشش، آن دیگری را هم بخشنده میکند و هر دو در لذت آنچه آفریدهاند سهیم میشوند.»(۵۰)
Azadehana
باید میان «بخشش» و «تهی شدن» تمایز قائل شد.
Azadehana
«عشق کاستیمدار» عشقی «خودخواهانه» یا «عشقنیاز» است، در حالی که «عشق هستیمدار» (عشقی که بر پایهٔ هستی و موجودیت دیگری بنا میشود)، «عشق عاری از نیاز» یا «عشق عاری از خودخواهی» ست.
Azadehana
برای ارتباط با دیگری بهشیوهای عاری از نیاز، فرد یا باید خود را نادیده بگیرد یا خود را تعالی بخشد.
Azadehana
اگر فرد میخواهد رابطهای حقیقی با دیگری برقرار کند، باید حقیقتاً به دیگری گوش فرا دهد: گفتارها و رفتارهای قالبی و توقع از دیگری را کنار بگذارد و اجازه دهد پاسخ دیگری به او شکل دهد.
Azadehana
من معتقدم اگر بتوانیم موقعیتهای تنها و منفرد خویش را در هستی بشناسیم و سرسختانه با آنها رویاروی شویم، قادر خواهیم بود رابطهای مبتنی بر عشق و دوستی با دیگران برقرار کنیم. در صورتی که اگر در برابر مغاک تنهایی، وحشت بر ما غلبه کند، نمیتوانیم دستمان را بهسوی دیگران بگشاییم، بلکه باید دستوپا بزنیم تا در دریای هستی غرق نشویم.
Azadehana
هیچ رابطهای قادر به از میان بردن تنهایی نیست. هریک از ما در هستی تنهاییم. ولی میتوانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم همانطور که عشق درد تنهایی را جبران میکند.
Azadehana
فرد چگونه خود را در برابر وحشت تنهایی غایی محافظت میکند؟ شاید بخشی از تنهایی را در درون خود نگاه دارد و شجاعانه یا بهاصطلاح هایدگر «سرسختانه» تاب آوردَش. برای باقیماندهٔ آن هم میکوشد تنهایی و تجرد را ترک و به ارتباط با دیگران، خواه موجودی چون خودش و خواه موجودی الهی، وارد شود.
Azadehana
حجم
۸۵۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۱۷ صفحه
حجم
۸۵۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۱۷ صفحه
قیمت:
۲۵۱,۰۰۰
۲۰۰,۸۰۰۲۰%
تومان