بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان رهی معیری | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب دیوان رهی معیری اثر نرگس  علی مردانی

بریده‌هایی از کتاب دیوان رهی معیری

نویسنده:رهی معیری
گردآورنده:نرگس علی مردانی
انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۴.۴از ۲۸ رأی
۴٫۴
(۲۸)
موی سپید را، فلکم رایگان نداد این رشته ‌را به نقد جوانی خریده‌ام
سیّد جواد
شکوه‌ای نیست ز طوفان حوادث ما را دل به دریازدگان، خنده به سیلاب زنند
S
نرم، نرم، از چاک پیراهن، تنش را بوسه داد سوختم در آتش غیرت، ز نیرنگِ نسیم
فاطمه علی
من کیستم؟ ز مردم دنیا رمیده‌ای چون کوهسار، پای به دامن کشیده‌ای از سوز دل، چو خرمن آتش گرفته‌ای وز اشک غم، چوکشتی طوفان رسیده‌ای چون شام، بی‌رخ تو به ماتم نشسته‌ای چون صبح، از غم تو گریبان دریده‌ای سرکن نوای عشق، که از های و هوی عقل آزرده‌ام، چو گوشِ نصیحت شنیده‌ای رفت از قفای او دل از خود رمیده‌ام بی‌تاب‌تر ز اشکِ به دامن دویده‌ای ما را چو گردباد، ز راحت نصیب نیست راحت کجا و خاطرِ ناآرمیده‌ای بیچاره‌ای که چاره طلب می‌کند ز خلق دارد امید میوه، ز شاخ بریده‌ای از بس که خون فروچکد از تیغ آسمان ماند شفق، به دامن در خون کشیده‌ای
مادربزرگ علی💝
عمری ز مهرت ای مه، شب تا سحر نخفتم
مستاجر
در پیش بی‌دردان چرا، فریاد بی‌حاصل کنم؟ گر شکوه‌ای دارم زدل، با یار صاحبدل کنم
مستاجر
صبحدم خندید و من در خواب نوشینم هنوز
plato
گر ترا با ما تعلق نیست، ما را شوق هست ور ترا بی‌ما صبوری هست، ما را تاب نیست
سیّد جواد
مایه‌ی رفعت اگر ز هر خس‌وخاری، فراکشی دامن بهار عیش ترا، آفت خزان نرسد شکوه گنبد نیلوفری، از آن سبب است که دست خلق به دامان آسمان نرسد ۱۳۳۰
S
دیوان اشعار وی با تقدیم آن به مادرش با این مضمون آغاز می‌شود: این اثر ناچیز را به مادر بزرگوارم تقدیم می‌کنم: مهربان مادر، چو شاخِ گلُ مرا درسرای آب و گِل پرورده است می فشانم خون دل، در پای او کومرا با خون دل؛ پرورده است
سیّد جواد

حجم

۱۶۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

حجم

۱۶۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان