بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان رهی معیری | طاقچه
کتاب دیوان رهی معیری اثر نرگس  علی مردانی

بریده‌هایی از کتاب دیوان رهی معیری

نویسنده:رهی معیری
گردآورنده:نرگس علی مردانی
انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۴.۴از ۲۸ رأی
۴٫۴
(۲۸)
باید خریدارم شوی، تا من خریدارت شوم وزجان و دل یارم شوی، تا عاشق‌زارت شوم من نیستم چون دیگران، بازیچه‌ی بازیگران اول به دام آرم ترا، و آنگه گرفتارت شوم
مادربزرگ علی💝
آیینه صبح داریم دلی، صاف‌تر از سینه‌ی صبح در پاکی و روشنی، چو آیینه‌ی صبح پیکار حسود با من امروزی نیست خفاش بود دشمن دیرینه‌ی صبح ۱۳۴۱
مادربزرگ علی💝
سوزد مرا سازد مرا، در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا، بیگانه از خویشم کند
|ݐ.الف
یا درد و غمی که داده‌ای، بازش گیر یا جان و دلی که برده‌ای، بازم ده
|ݐ.الف
کیم من، دردمندی، ناتوانی اسیری، خسته‌ای، افسرده جانی
plato
با دل روشن، در این ظلمت سرا افتاده‌ام نور مهتابم، که در ویرانه‌ها افتاده‌ام
|ݐ.الف
کیم من؟ آرزو گُم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی، نه امیدی، نه همدردی، نه همراهی
M.Mohammadi
در میان آشنایانم، ولی بیگانه‌ام
mahdi_yar
امروز می‌خوری غم فردا و همچنان فردا به خاطرت، غم فردای دیگر است
Hooryar
از آتش سودایت، دارم من و دارد دل داغی که نمی‌بینی، دردی که نمی‌دانی
|ݐ.الف

حجم

۱۶۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

حجم

۱۶۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۲۵صفحه بعد