بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان رهی معیری | صفحه ۲۴ | طاقچه
کتاب دیوان رهی معیری اثر نرگس  علی مردانی

بریده‌هایی از کتاب دیوان رهی معیری

نویسنده:رهی معیری
گردآورنده:نرگس علی مردانی
انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۴.۴از ۲۸ رأی
۴٫۴
(۲۸)
هزار شکر، که از رنج زندگی آسود وجود خسته و جانِ ستم کشیده‌ی من به روی تربت من، برگ لاله افشانید به یاد سینه‌ی خونین داغ‌دیده‌ی من
آترین🍃
نفسی یار منِ زار نگشتی و گُذشت مُردم و بر سر خاکم نگذشتی و گُذشت
آترین🍃
ای که پس از هلاک من، پای نهی به خاک من از دل خاک بشنوی، ناله‌ی دردناک من
آترین🍃
نه باک از دشمنان باشد، نه بیم از آسمان ما را خداوندا، نگه دار از بلای دوستان ما را
آترین🍃
نیایدم گله از خوی این و آن کردن درآتش از دل خویشم، چه می‌توان کردن؟
آترین🍃
یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را ای وای اگر نداند قدر محبتم را
آترین🍃
لاله رویی نیست تا در پای او سوزم، رهی ورنه، جای دل درون سینه‌ی من آتشی است
آترین🍃
ما را، ز تو غیر از تو تمنایی نیست از دوست بجز دوست، نمی‌باید خواست
آترین🍃
ای جلوه‌ی برق آشیان سوز تو را وی روشنی شمع شب افروز تو را ز آنروز که دیدمت، شبی خوابم نیست ای کاش ندیده بودم آنروز تو را
آترین🍃
یا عافیت از چشم فسون سازم ده یا آنکه، زبان شکوه‌ پردازم ده یا درد و غمی که داده‌ای، بازش گیر یا جان و دلی که برده‌ای، بازم ده
آترین🍃

حجم

۱۶۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

حجم

۱۶۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۳ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان