بریدههایی از کتاب غرب غمزده
۳٫۵
(۴۵)
هر زندگیای تیکههای خوب داره، حتی اگه این تیکهها فقط... دیدنِ رودخونهها باشه، یا سفررفتن، یا تو تلویزیون فوتبال تماشا کردن...
سپیده اسکندری
اگه آدم نتونه با برادرِ خودش بسازه، دیگه چهجوری میشه به صلحِ جهانی امید داشت...؟
سپیده اسکندری
ولها دستِ وَلینه.
وِلش: وَلین یهکم خسیسه تو پول خرج کردن.
کُلمَن: یهکم؟ خوکِ سوخته هم ببینه گُهشو میدزده.
سپیده اسکندری
حتی اگه آدمِ غمگینی چیزی باشی، یا آدمِ تنهایی چیزی باشی، باز هم وضعت خیلی بهتر از اونهاییه که زیرِ زمین یا تو دریاچه گم شدهن، چون... دستکم تو امکانشو داری که خوشحال بشی و حتی اگه امکانش خیلی هم کم باشه، بیشتر از امکانیه که اون مُردهها دارن. قضیه هم این نیست که بگی «هَه، من از تو بهترم»، نه، چون تو بلند مدت ممکنه معلوم شه نهایتاً زندگی تو خیلی بدتر از همهی اونها بوده و بهتر بود تو هم عینِ اونها مُرده بودی، درجا. ولی وقتی هنوز اینجایی دستکم احتمالِ خوشبختی هست و انگاری اون مُردهها هم اینو میدونن و خوشحالاَن برات که این امکانو داری. میگن «بخت یارت باشه.»
bilijacks
وَلین: اگه یه مقدارِ معقولی داشتم میبخشیدم، ولی ندارم، تازه اصلاً مگه کشیشها باید مُسکرجات بخورن؟ نه نباید، یا بههرحال شبها که نباید...
bilijacks
وِلش: خب اگه خودشو کُشته، آره، اون هم میره جهنم. (مکث) واقعاً عالیه دیگه. میتونی یه دوجین آدمو بکُشی، میتونی دو دوجین آدمو بکُشی و تا وقتی که بعدش پشیمونی، هنوز میتونی بری بهشت. ولی اگه کسی که میکُشی خودت باشی، نه. مستقیم میری جهنم.
bilijacks
هنوز هم حاضرم سَرِ شما شرط ببندم، چون همهچیز بهکنار، آدم کُشتنتان و جاروجنجالهایتان و خساستتان بهکنار که باعث میشود دندانِ بُزِ زخمی را هم از توی دهانش بکَنید و ببَرید، من باز به شما ایمان دارم.
بانيشا
دستکم تو امکانشو داری که خوشحال بشی و حتی اگه امکانش خیلی هم کم باشه، بیشتر از امکانیه که اون مُردهها دارن. قضیه هم این نیست که بگی «هَه، من از تو بهترم»، نه، چون تو بلند مدت ممکنه معلوم شه نهایتاً زندگی تو خیلی بدتر از همهی اونها بوده و بهتر بود تو هم عینِ اونها مُرده بودی، درجا. ولی وقتی هنوز اینجایی دستکم احتمالِ خوشبختی هست و انگاری اون مُردهها هم اینو میدونن و خوشحالاَن برات که این امکانو داری. میگن «بخت یارت باشه.»
بانيشا
مطمئنم آن عشق یک جایی هست، قضیه فقط فاصله گرفتن است و دنبالش گشتن.
elnaz_21
هر زندگیای تیکههای خوب داره، حتی اگه این تیکهها فقط... دیدنِ رودخونهها باشه، یا سفررفتن، یا تو تلویزیون فوتبال تماشا کردن..
elnaz_21
کُلمَن: یه مُشت لاشخور فقط اومده بودن فضولی.
وِلش: بس کن دیگه کُلمَن. اومده بودن برا آخرین بار ادای احترام کنن.
کُلمَن: خب مگه هفتتاشون نیومدن پرسیدن عرقخوری بعدِ مراسم کجا برگزار میشه؟ بعد هم مِریجانی که گفت «میشه پیراشکی بدین؟» تو این خونه پیراشکی نداریم که اونها خوششون بیاد. تا وقتی پولها دستِ وَلینه که نداریم. اگه پولها دستِ من بود میگفتم آره، حتی اگه لاشخور هم هستین بیاین، راحت باشین، ولی پولها دستِ من نیست. پولها دستِ وَلینه.
ماراتن
حجم
۶۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۶۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۸۴,۰۰۰
۵۸,۸۰۰۳۰%
تومان