بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مادر | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مادر

بریده‌هایی از کتاب مادر

۴٫۲
(۴۱)
می‌دونم مادر، روح مردم آلوده شده... همه سراپا حسادت هستنند و می‌خواهند ببلعند و چون شکار کمیابه هر کس در صدده که همنوع خودشو ببلعه...
پویا پانا
همه مخلوقات رو دوست داره غیر از بشر.
پویا پانا
عده‌ای به دوشیدن مردم مشغولند
پویا پانا
وقتی آدم احمق باشه چاره‌ای جز درد کشیدن و تحمل رنج نداره...
پویا پانا
در کودکی از مردم می‌ترسیدم... وقتی هم بزرگ شدم از آن‌ها بیزار بودم... چون احساس می‌کردم بی‌غیرت و ترسو هستن، اما حالا دلم برای آن‌ها می‌سوزد چون فهمیدم که آنها در داشتن چنین زندگی نکبتی مقصر نیستند.
پویا پانا
برای جلب توجه یک دختر باید پول داشت.
پویا پانا
وقتی قلب آدم با حرارت نمی‌سوزه خیلی دوده می‌گیره...
نسیم رحیمی
به عقیده من اول باید مغز را مسلح کرد و پس از آن دست‌ها را..
نسیم رحیمی
«آه! مردم چیزهای زیادی می‌خواهند ولی یک مادر فقط توقع نوازش دارد!»
نسیم رحیمی
«می‌بینی پاول، باید از قلب شروع کرد نه از مغز چون قلب ناحیه‌ای‌ست که هرگز چیز دیگری در آن نمی‌روید.»
نسیم رحیمی
«خدا تو را حفظ کند! هر طور می‌خوای زندگی کن، من مانع تو نمی‌شم! فقط یه چیز از تو می‌خوام، وقتی با آدم‌ها صحبت می‌کنی محتاط باش! تو نباید به مردم اعتماد کنی! همه از هم بیزارند! نسبت به هم حسودند و از بدی کردن خوششان می‌یاد. تو اگه بخوای حقیقت را برای اون‌ها بگی، همه این رو نمی‌پذیرند. چون نمی‌فهمند به همین خاطر از تو متنفر می‌شد و تو رو به کشتن می‌دن!...»
نسیم رحیمی
و قلب تازه‌ای برای آن‌ها در روی زمین زاده می‌شد؛ قلبی سرشار از اشتیاق سوزانِ دریافتن و همه چیز را در خود یکی کردن.
R.Khabazian
افکار روح را بیدار می‌کنه و به او فرمان نگاه کردن می‌ده...
R.Khabazian
چه سعادت‌ها که نصیب من کرد! چه خوب بلد بود زندگی کند!... دائمآ شادمانی، شادمانی کودکانه و زنده در نهادش سرشته بود...
R.Khabazian
«این خواهر و برادر زندگی آرام و دوستانه‌ای دارند. موسیقی می‌نوازند... ناسزا نمی‌گویند و نوشیدنی نمی‌خورند و برای موضوعات احمقانه با هم ستیزه نمی‌کنند. برخلاف آن‌چه نزد مردمان تیره‌بخت مرسوم است در فکر رنجاندن همدیگر نیستند.»
R.Khabazian
به صداهای ناشناس زندگی شبانه شهر که از پنجره باز به اتاق می‌خزید و شاخ و برگ‌های درختان باغ را تکان می‌داد، گوش فرا داده و با خود فکر می‌کرد: «بچه‌ها همه جا در سیر و سیاحتند...»
R.Khabazian
طوری که می‌بینم اثاثیه‌تون از سابق زیادتر نشده فقط تعداد کتاب‌ها بیشتر شده... در این دوره گران‌بهاترین ملکی‌ست که می‌شه داشت.
R.Khabazian
هر چه شکم پُرتر باشه، روح پست‌تره.
R.Khabazian
همه آنچه را که بهشون نزدیکه دوست دارن ولی برای کسی که دل بزرگی داره اگه چیزی هم از او دور باشه به او نزدیک می‌شه!
R.Khabazian
پس از خنده مختصری آهسته گفت: «تو هنوز خیلی جوونی و هنوز مردمو نمی‌شناسی!» پاول رو به روی او ایستاد و با لحنی موقر پاسخ داد: «صحبت جوانی و پیری نیست! بلکه باید ببینم کدام فکر درسته!»
R.Khabazian

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۱۱۴,۱۰۰
۳۰%
تومان