- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب مادر
- بریدهها
بریدههایی از کتاب مادر
۴٫۲
(۴۱)
من فکر میکنم که باید آدمی رو دوباره از نو ساخت. وقتی که انسانی به مرض جرب مبتلا میشه باید اونو به حمام برد و تنش رو تمیز شست و لباس نو تنش کرد... در این صورت حتمآ شفا پیدا میکنه. این طور نیست؟ ولی درون اونو چه طوری میشه پاک کرد؟ اصلِ مسئله در اینه، پاول!
R.Khabazian
زندگی نسبت به ما بیرحم و خشن است ولی همین زندگیست که چشمهای ما را باز و معنی تلخ خود را بر ما آشکار کرده و هم اوست که راه را به ما نشان میدهد...
R.Khabazian
من اولها از توهین مردم خیلی اوقاتم تلخ میشد ولی بعدآ که خوب فکرش رو کردم دیدم که همه اونها دل شکستهاند؛ هر کس میترسه که از همسایهاش تو سری بخوره به همین جهت سعی داره که دستِ پیش بگیره تا پس نیفته.
R.Khabazian
در آن آواز هیچگونه انعکاسی از دنیای کهن یعنی از دنیای بردگان نبود.
R.Khabazian
و در آن اتاق کوچک حس خویشاوندی فکری به وجود میآمد که کارگران روی کره زمین را با هم متحد میکرد، احساسی که دل همه آنها را مانند یک قلب واحد به ارتعاش در میآورد
R.Khabazian
ما باید از روی این باتلاق متعفن زندگی فعلی خود پلی بزنیم که ما را به دنیای جدیدی از نیکی و برادری برساند.
R.Khabazian
ـ کسانی که میگویند ما باید همه چیز را بدانیم راست میگویند. نور عقل و معرفت باید اول وجود خودمان را روشن کند، تا کسانی که در ظلمت و جهل هستند ما را ببیند. ما باید همه چیز را از روی درستی و راستی جواب دهیم.
R.Khabazian
این جمله «لئون تولستوی» بسیار معروف است که خطاب به گورکی گفته بود: «بیا و قصهای برایم بگو، تو بسیار خوب و ماهرانه داستان میگویی، قصهای از دوران کودکیات بگو، هرگز باور ندارم که تو روزی کودک بودهای. چنان داستانگو هستی انگار که عاقل و بالغ از مادر زادهای.»
R.Khabazian
گورکی در آثار داستانیاش گو اینکه از رنجهای آدمی مینویسد اما هرگز نویسندهای بدبین نیست و حتی زمانی که درباره ولگردها و دزدان مینویسد با نگاهی واقعبینانه زندگی این اقشار را ثبت میکند.
R.Khabazian
گورکی در خانوادهای روستایی بالید و اگر تحصیلاتی داشت از دانشکدهای بهنام زندگی کسب کرده بود.
R.Khabazian
هر طور میخوای زندگی کن، من مانع تو نمیشم! فقط یه چیز از تو میخوام، وقتی با آدمها صحبت میکنی محتاط باش! تو نباید به مردم اعتماد کنی! همه از هم بیزارند! نسبت به هم حسودند و از بدی کردن خوششان مییاد. تو اگه بخوای حقیقت را برای اونها بگی، همه این رو نمیپذیرند. چون نمیفهمند به همین خاطر از تو متنفر میشد و تو رو به کشتن میدن!...»
این کتابو در بینهایت قرار بدین
اگر امروز در سراسر جهان جنگ راه بیفته و ما پیروز بشیم، باز هم فردا همین وضعه؛ یعنی یکی ثروتمنده و یکی فقیر
Perfectsunset75
اگر امروز در سراسر جهان جنگ راه بیفته و ما پیروز بشیم، باز هم فردا همین وضعه؛ یعنی یکی ثروتمنده و یکی فقیر
Perfectsunset75
غالبآ آدم جاهل از آدم باسواد بیشتر میفهمه... مخصوصآ اگه آدم باسواد شکمش سیر باشه
Perfectsunset75
این دنیا از حیث شعور و فهم به کندی پیشرفت میکنه زیرا مردم برای اینکه مستقل شوند ناچار به جمع کردن مال هستند نه علم
Perfectsunset75
«حتی خدا را برای فریفتن ما به کار بردند! لباس دروغ و افترا بر او پوشاندند تا روح ما را بکشند.
Perfectsunset75
مردم برای کسب پول به هر کاری تن در میدهند
Perfectsunset75
آنها دیگه آدم نیستند بلکه چکشها و ابزاری هستند برای کر و گیج کردن مردم. فایدهشون اینه که مارو طوری درست کنن که دولت آسونتر بتونه از ما استفاده کنه.
Perfectsunset75
«فقط اونهایی آدم هستند که زنجیرها رو از جسم و عقلِ همنوع خود پاره میکنن.
Perfectsunset75
وقتی با آدمها صحبت میکنی محتاط باش! تو نباید به مردم اعتماد کنی! همه از هم بیزارند! نسبت به هم حسودند و از بدی کردن خوششان مییاد
Perfectsunset75
حجم
۳۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۴ صفحه
حجم
۳۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۴ صفحه
قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۱۱۴,۱۰۰۳۰%
تومان