- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب مادر
- بریدهها
بریدههایی از کتاب مادر
۴٫۳
(۳۹)
برای یک مرد شجاع، زندگی دشوار و مرگ آسان است.
پویا پانا
وقتی که آدم دیگه کاری ازش ساخته نیست زندگی به چه دردی میخوره، حماقت محض است!
پویا پانا
فقرا احترام خاصی برای کلیسا قائل هستند.
پویا پانا
رفقا، میگن که روی زمین همه جور ملیتی وجود داره: یهودی، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، تاتار و... اما گمان نمیکنم که این حرف راست باشه. فقط دو نژاد هست؛ دو ملتی که با هم آشتی ناپذیرند؛ پولدارها و فقرا!
پویا پانا
باید هزاران نفر بمیرن تا میلیونها نفر روی زمین حق حیات پیدا کنن. مردن آسونه. فقط کاش مردم احیا میشدن، کاش فقط برمیخاستن!
پویا پانا
شماها نمیدونین گرسنگی چیه... شما رو زیاد خفت نمیدن... اما در ده گرسنگی مثل سایه در تمام عمر دنبال آدمه. هیچ امیدی ندارن که به اندازه کافی نون به دست بیارن. گرسنگی روح انسانها رو خورده و خصائص بشری رو محو کرده. مردم زندگی نمیکنن بلکه در فلاکت و بدبختی میپوسن... و مقامات حاکمه کاملا کشیک میدن. مثل کلاغ در کمینند تا ببینن دهقانان لقمهای نون زیادی دارن یا نه... به محض اینکه یک لقمه زیادی دیدن، اونو از صاحبش میگیرن و به او کشیدهای هم میزنن.»
ریبین نگاهی به اطراف
پویا پانا
«مادر، زندگی این طوری است! میبینی چه طور مردم را بر ضد همدیگر برانگیختهاند! خواهی نخواهی آدم مجبوره که بزنه. اونم کسی رو که به اندازه خودش از حقوق اجتماعی محروم شده و از خودش بدبختتره چون که نادانه... مأموران، ژاندارمها، جاسوسها همهشون در نظر ما دشمنند ولی با وجود این آدمهایی هستند مثل ما. آنها را هم استثمار میکنن و بدین ترتیب مردم رو به جان همدیگه انداختند و با حماقت و ترس کورشان کردند و دست و پاشون رو بستند. اونها رو له میکنن و به وسیله اشخاصی مثل خودشون نابودشون میکنن. مردمو به تفنگ و چماق و سنگ تبدیل کردند و اسم این کار رو تمدن میگذارن! دولت و کشور اینه...
پویا پانا
«زنها از گریه کردن خوششون میاد.. همونطوری که از غصه گریه میکنن از شادی هم اشک میریزن!»
پویا پانا
به عقیده من اول باید مغز را مسلح کرد و پس از آن دستها را...
پویا پانا
بعضیها مارو گول میزنن، بعضی دیگه مانع پیشرفتمون میشن، اما بهترین افراد در میان اونها کسانی هستند که تا پیروزی با ما همراه هستند.
پویا پانا
آه! پول! کاش اقلا داشتیم! هنوز هم با پول دیگران زندگی میکنیم.
پویا پانا
میدونم مادر، روح مردم آلوده شده... همه سراپا حسادت هستنند و میخواهند ببلعند و چون شکار کمیابه هر کس در صدده که همنوع خودشو ببلعه...
پویا پانا
همه مخلوقات رو دوست داره غیر از بشر.
پویا پانا
عدهای به دوشیدن مردم مشغولند
پویا پانا
وقتی آدم احمق باشه چارهای جز درد کشیدن و تحمل رنج نداره...
پویا پانا
در کودکی از مردم میترسیدم... وقتی هم بزرگ شدم از آنها بیزار بودم... چون احساس میکردم بیغیرت و ترسو هستن، اما حالا دلم برای آنها میسوزد چون فهمیدم که آنها در داشتن چنین زندگی نکبتی مقصر نیستند.
پویا پانا
برای جلب توجه یک دختر باید پول داشت.
پویا پانا
وقتی قلب آدم با حرارت نمیسوزه خیلی دوده میگیره...
نسیم رحیمی
به عقیده من اول باید مغز را مسلح کرد و پس از آن دستها را..
نسیم رحیمی
«آه! مردم چیزهای زیادی میخواهند ولی یک مادر فقط توقع نوازش دارد!»
نسیم رحیمی
حجم
۳۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۴ صفحه
حجم
۳۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۴ صفحه
قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
تومان