- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب مادر
- بریدهها
بریدههایی از کتاب مادر
۴٫۲
(۴۱)
گاهی چه احساس عجیبی به من دست میده!... به نظرم میآد که هر جا میرم مردم با هم و همه برافروخته از آتشی یگانه. همه خوب و شاد هستند و بدون اینکه حرف بزنند همدیگر رو درک میکنند و دیگه هیچ کس همنوع خودشو نمیرنجونه و هیچ کس به این کار احتیاج نداره. زندگی هماهنگه و هر دلی سرود خودشو میخونه... و تموم این سرودها مانند جویبارهایی هستند که به یک رودخانه تبدیل میشن که به آرامی به دریای انوار درخشان زندگی آزاد میریزه... و به خودم میگم که همه اینها عملی میشه!... و اگه ما بخوایم که اینطور باشه ممکن نیست نشه!... آنگاه قلب مبهوت من از شادی سرشار میشه... اونقدر خوشحال میشم که میخوام گریه کنم!»
Naarvanam
خودم به تنهایی به روستاها میرم و مردم رو تحریک میکنم. باید خود مردم برای فتح آزادی قیام کنه. اگه بتونه بفهمه روزنهای پیدا خواهد کرد... سعی میکنم به اونها بفهمونم که جز خودشون کسی نیست که مایه امیدواریشون باشه و عقلی هم بالای عقل آنها نیست. همین و بس!
Naarvanam
میدونم مادر، روح مردم آلوده شده... همه سراپا حسادت هستنند و میخواهند ببلعند و چون شکار کمیابه هر کس در صدده که همنوع خودشو ببلعه...»
Naarvanam
«از دست اربابها و مردمون تحصیل کرده هرگز چیز حسابی بیرون نخواهد اومد!»
Naarvanam
«فریبه! حس میکنم که فریبه. اطلاعی ندارم اما میبینم که کلکی در کاره. نجبا و مردمان تحصیل کرده میخوان مارو گول بزنن... و من خواهان حقیقتم و آن را دریافتهام و نمیخوام با سرمایهدارها متحد بشم. وقتی به شما محتاج هستند شمارو جلو میاندازند تا استخوانهاتون پلی باشه برای پیشرفت اونها...»
Naarvanam
«فقط اونهایی آدم هستند که زنجیرها رو از جسم و عقلِ همنوع خود پاره میکنن. مثل شما که به اندازه توان خود به این کار پرداختید.»
Naarvanam
قوانین ظالمانهای وضع شده و اشخاصی رو معین کردن که به باتون و هفتتیر مسلحاند و به اینها دستور میدن که مردم رو به رعایت قوانین وادار کنین. این قوانین مایه آسایشه و به ما اجازه میده که خون بشر را بمکیم و وقتی هم که بشر در مقابل فشار خارجی تسلیم نشه پندهایی به زور در کلهاش فرو میکنن که عقلِ او را مطیع کنن...»
Naarvanam
«آه! از این مثلها زیاده یکی دیگه هم هست که میگه: هر چه آدم کمتر بدونه راحتتر میخوابه!»
ـ این مثلها همه از روی معده است و معده با اونها برای روح کمند میبافه تا اونو بهتر در اختیار خودش داشته باشه...
Naarvanam
«کار اشخاص نیست بلکه کار افکاره... افکار را نمیشه مثل کیک گرفت.»
Naarvanam
جوونک، آدم خوبیه؛ سگ، موش... همه مخلوقات رو دوست داره غیر از بشر. ببینین یک آدمو تا چه حد میتونن فاسد کنن!»
Naarvanam
پلاگه گفت: «خوب، شاید شما میمردین؟»
ـ بمیرم! بالاخره عذر خواست. آدم نباید از اهانت دیگران نسبت به خودش گذشت کنه!
مادر آهسته گفت: «بله... با وجود این به ما زنها در تموم عمرمون اهانت میشه.»
Naarvanam
پلاگه ساکت ماند و در حالی که از دیدن این منظره که جوانان درستکار و با هوش را به زندان میبردند سخت متأثر شده بود، بدون اینکه خودش متوجه باشد، نسبت به آنها مهر مادری پیدا میکرد و از شنیدن حرفهای توبیخآمیز که در مورد رؤسا گفته میشد خوشحال بود
Naarvanam
«از قرار معلوم گرفتن دزدها فایدهاش کمتره؛ به این جهت آدمهای درستکار رو میگیرن!...»
Naarvanam
رؤسا گمون میکنن پاچه یک نفر رو که گرفتن دیگه موضوع ختم میشه! اما نتیجهاش این میشه که اگه ده نفر رو بزنن، صد نفر به خشم میآن! وقتی که آدم میخواد به تشکیل مردم دست بزنه باید بااحتیاط باشه، مردم مدت مدیدی تحمل میکنن ولی یک روز منفجر میشن!»
Naarvanam
سابقآ اشخاص رو به علت دزدی حبس میکردن حالا برای اینکه حقیقتو میگن به زندون میاندازن.
Naarvanam
«آدم وقتی به فکر نزدیکان خودشه کسانی رو که پشت سر او هستند نمیبینه.»
Naarvanam
اون وقت ژاندارمها شروع میکنن به از بین بردن مردم. چون دوست دارن که مردم را بدرند. آنقدر که از اونها جز گرد و غبار چیزی به جا نمونه!»
Naarvanam
ولی نباید به این امید باشین. هزاران سال برای جمع کردن نیروهاشون وقت صرف شده... میخهای بیشماری در قلب ما فرو کردن، چهطور ممکنه که ما در یک لحظه با هم متحد شویم؟ باید اول آهنی رو که در دلهامون فرو رفته به کمک هم درآوریم. این آهنهای خلیده مانع میشه که دلهای ما به هم بپیونده و به شکل تودهای متراکم در بیاد.
Naarvanam
میدونم، مدیر به ژاندارمها دستور داده و اونها هم ریختن توی خونه و پاول رو دستگیر کردن! آه! اینها همه با هم همدستند! عدهای به دوشیدن مردم مشغولند و عدهای هم شاخهایش را نگه میدارند.»
Naarvanam
در سینهاش خشم و غضب نسبت به کسانی که پسری را از مادرش به جرم حقیقتجویی جدا میکردند همچون کلافی سیاه درهم میپیچید.
Naarvanam
حجم
۳۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۴ صفحه
حجم
۳۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۵۴ صفحه
قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۱۱۴,۱۰۰۳۰%
تومان