بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مادر | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مادر

بریده‌هایی از کتاب مادر

۴٫۳
(۳۹)
رؤسا گمون می‌کنن پاچه یک نفر رو که گرفتن دیگه موضوع ختم می‌شه! اما نتیجه‌اش این می‌شه که اگه ده نفر رو بزنن، صد نفر به خشم می‌آن! وقتی که آدم می‌خواد به تشکیل مردم دست بزنه باید بااحتیاط باشه، مردم مدت مدیدی تحمل می‌کنن ولی یک روز منفجر می‌شن
شراره
دیگه برای کسی حوصله‌ای نمانده. همه مردم اوقاتشون تلخه. قیمت‌ها هم که هر روز داره بالاتر می‌ره. در نتیجه ارزش اشخاص پایین می‌آد... هیچ صدای سازشی شنیده نمی‌شه...» مرد نظامی گفت: «کاملا درسته! چه بی‌نظمی و هرج و مرجی! باید بالاخره صدای محکمی دستور بده: خفه‌شید! همین لازمه، یک صدای محکم.»
Mary gholami
باید جرقه را به اعماق قلب‌ها رها کرد. تو نمی‌توانی با عقل در مردم نفوذ کنی چون این کفش برای پاهای آن‌ها بسیار ظریف و تنگه. پاشون تو این کفش نمی‌ره و اگر هم بره زود پاره می‌شه! همین!
پویا پانا
«تنها عقل است که آدم را آزاد خواهد کرد!»
پویا پانا
وقتی که پدر و مادر پسرشون را زود زن می‌دن دیگه خیالشون راحته. چون مردی که زن و بچه داره روحآ و جسمآ سالم‌تره مثل قارچی که اگه در سرکه بیندازیش سالم می‌مونه.
پویا پانا
ما باید به کسانی که دو دستی به گلویمان چسبیده‌اند و چشمان‌مان را بسته‌اند، نشان بدهیم که همه چیز را می‌بینیم و حیوان نیستیم و هدف‌مان هم این نیست که فقط بخوریم، بلکه می‌خواهیم به شیوه‌ای که شایسته یک آدم است زندگی کنیم! ما باید به دشمنان خود نشان دهیم که این زندگی مشقت‌باری که آن‌ها به ما تحمیل کردند، مانع از آن نیست که ما خود را از نظر فهم و هوش بالاتر و برتر از آن‌ها بدانیم!
پویا پانا
زاییدن بچه خیلی سخته ولی خوب تربیت کردن از آن هم سخت‌تره...
پویا پانا
چه‌طور کسی که تمام عمرش را در ترس و لرز گذرانده می‌تونه این حس لعنتی را از خودش دور کند. ترس در جان و تن ما رسوخ کرده و حتی بر تمام احساسات و اعمال ما مسلط است!
پویا پانا
به خاطر همین ترس بی‌معنی است که ما داریم هلاک می‌شیم! و حاکمان هم از این ترس ما سوء استفاده می‌کنن و اون‌ها خوب می‌دونن که مردم تا وقتی بترسن مثل درخت‌های غان در آن مرداب می‌پوسند.
پویا پانا
هر طور می‌خوای زندگی کن، من مانع تو نمی‌شم! فقط یه چیز از تو می‌خوام، وقتی با آدم‌ها صحبت می‌کنی محتاط باش! تو نباید به مردم اعتماد کنی! همه از هم بیزارند! نسبت به هم حسودند و از بدی کردن خوششان می‌یاد. تو اگه بخوای حقیقت را برای اون‌ها بگی، همه این رو نمی‌پذیرند. چون نمی‌فهمند به همین خاطر از تو متنفر می‌شد و تو رو به کشتن می‌دن!...
پویا پانا
«فکرش را بکن... آخر این چه زندگیه که ما داریم؟ تو چهل سال از عمرت می‌گذره ولی آیا واقعآ زندگی کردی؟
پویا پانا
«کتاب‌هایی را که می‌خوانم ممنوعه‌اند. خواندنِ آنها قدغنه چون حقایق زندگیِ را بیان می‌کنن... این کتاب‌ها رو مخفیانه چاپ می‌کنن و اگه دست کسی ببینند حتمآ اونو حبس می‌کنن. می‌دونی چرا؟ چون می‌خواسته حقیقت را بفهمه! فهمیدی؟»
پویا پانا
«قلب‌های جوان همیشه از قلب‌های پیر به حقیقت نزدیک‌ترند!»
نسیم رحیمی
«آدم متمول در آسمون هم جاش تنگه!...
نسیم رحیمی
خیلی جوونه اما با همین جوونی خیلی چیزها می‌فهمید و از قرار معلوم فهمیدن قدغنه...
نسیم رحیمی
«آدم‌های آزاد روی زمین خیلی کم هستند و موجب بدبختی بشر همین است!»
نسیم رحیمی
«آرزوهای بشر حد و مرز نداره و نیرویش فرسوده ناشدنی است! با وجود این دنیا از حیث شعور و فهم به کندی پیشرفت می‌کنه زیرا مردم برای اینکه مستقل شوند ناچار به جمع کردن مال هستند نه علم و وقتی حرص را از خود دور کردند از بردگیِ کارِ اجباری خلاص می‌شوند.»
نسیم رحیمی
«زمین بزرگه؟» ـ بله، ولی با این همه، جای مردم تنگه...
نسیم رحیمی
کتاب به اندازه چراغ برای تاریکی شب ضروری است!
نسیم رحیمی
ساده بنویسید تا گوساله‌ها هم بفهمند!»
نسیم رحیمی

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
تومان