بریدههایی از کتاب خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت
۳٫۹
(۶۷)
مسخره است که چهطور غصهدارترین آدمها میتوانند شادترین مستها باشند.
محمدرضا
نداری نه به آدم قوت و قدرت میدهد، نه درس استقامت. نه، نداری فقط به آدم یاد میدهد که چهطور با فقر زندگی کند.
sepid
قرارگاهها را به نیت زندان ساخته بودند، میفهمید؟ سرخپوستها را برای این به قرارگاهها کوچ دادند که آنجا بمیرند. برنامه این بود که ما از روی زمین محو شویم.
اما معلوم نیست چرا سرخپوستها فراموش کردهاند که قرارگاهها را به نیت ارودگاههای مرگ برپا کردهاند.
گریه میکردم چون من تنها کسی بودم که آنقدر شجاع و دیوانه بودم که از قرارگاه بروم. تنها کسی بودم که به اندازهٔ لازم غرور داشتم.
همین جور یکبند گریه کردم و گریه کردم چون میدانستم تصمیم گرفتهام هیچوقت مشروب نخورم و هیچوقت خودم را نکشم و وسط دنیای سفیدپوستان بهدنبالِ زندگی بهتری باشم.
moonlight
گمانم بیشتر مردم به دلایل گند و مسخره ازدواج میکنند.
AS4438
خیال میکنم جهان مجموعهای از سیلابها و سدهای شکسته است، و کاریکاتورهای من قایقهای کوچک نجاتاند.
فاطمه ناجی
گوردی گفت: «ولی هیچچیزیو زیاد هم جدی نگیر!»
محمدرضا
نمیدانم رنگِ امید سفید هست یا نه. اما این را میدانم که برای من امید یک موجود اسطورهای است.
محمدرضا
تصویر میکشم چون میخواهم با مردم دنیا حرف بزنم. و میخواهم مردم دنیا به حرفم توجه کنند.
محمدرضا
"غم".
میخواستم هر اطلاعی دربارهٔ غم هست به دست بیاورم. میخواستم بدانم چرا باید خانوادهٔ من، کس و کار من، اینهمه غم و غصه نصیبشان بشود.
ضرب
خودم میدانستم یکی از آن الکیخوشهایی هستم که همیشه عاشق کسانی میشوند که دستنیافتنی، نرسیدنی و سنگدل هستند.
Minki
از من میخواستند خوب باشم. از من توقع خوب بودن داشتند. به خوب بودنم احتیاج داشتند. نتیجه اینکه خوب شدم.
من میخواستم توقعها را برآورده کنم.
فکر کنم مسئله همین است.
نیروی توقعها.
Ailin_y
هرکدوم از این کتابا یه رازه. هر کتاب یه رازه و اگه هر کتابیو که تا حالا نوشته شده بخونی به این میمونه که یه راز عظیمو خونده باشی.
Matin Msgr
گیریم آنطور که باید دوستم نداشت اما در حد توانش دوستم داشت.
فاطمه
به گمانم پدرم افسرده است.
به گمانم خواهرم هم افسرده است.
گمان کنم خانوادهٔ ما سرجمع افسردهاند.
soltani
برای اینکه آدم بزرگی بشی باید رؤیاهای بزرگ داشته باشی.
فاطمه
«فقیر بودن چیز خیلی گندی است. اینهم که آدم احساس کند یکجورهایی حقش است فقیر و بیچاره باشد گند است.
AS4438
«همهٔ خانوادههای خوشبخت شبیه هماند. اما هر خانوادهٔ بدبخت، بدبختی خودش را دارد.»
AS4438
ارزش زندگی هر آدمی ارتباط مستقیم داره با تعهدش برای رسیدن به حد عالی؛ زمینهٔ فعالیتش هرچی میخواد باشه
saeedeh
میگفت: «به تمام آدمای جدیدی که قراره باهاشون روبهرو بشی فکر کن. کلِ هدف زندگی همینه. دیدن آدمای تازه.
فاطمه ناجی
همیشه با خودم میگویم این جشن شکرگزاری سرخپوستها راستی که بامزه است. منظورم این است که سرِ اولین جشن شکرگزاری، سرخپوستها و کشیشانِ زائر بهترین دوستان همدیگر بودند، اما همین که چند سال گذشت کشیشانِ زائر سرخپوستها را به گلوله بستند.
همین است که هیچوقت سر درنمیآورم چرا ما سرخپوستها هم مثل دیگران توی این روز بوقلمون میخوریم.
گفتم: «راستی بابا، سرخپوستا برای چی باید شکرگزار باشن؟»
ــ واسهٔ اینکه اونا لطف کردن و همهمونو نکشتن.
وای که چهقدر خندیدیم.
moonlight
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۷۰%
تومان