بریدههایی از کتاب آبنبات نارگیلی
۴٫۲
(۴۳۵)
آدم به اولین نفری که رازش را بگوید، ترسش از افشای راز میریزد و به بعدیها زودتر میگوید.
Book
از اینکه با او مشورت کردم، پشیمان شدم. نفهمیده بود آدم وقتی با کسی مشورت میکند تایید میخواهد نه نظر واقعی
هانی
بچهها قرار گذاشته بودند که هفته آخر نرویم کلاس. باز هم یکی دو نخاله بودند که دور و بر کلاس میچرخیدند تا شاید استاد آنها را ببیند و بداند که آنها حاضرند.
Book
آقاجان که انگار خیلی ناراحت شده بود، گفت: «چی دِینی؟ چی سهمی؟ با دوچرخه و موتور گازی میامدی حالا با ماشینای آخرین مدل داری این ور اون ور مری باز دنبال سهمی؟»
- حاج آقا کم زحمت نکشیدیمها
- فقط تو زحمت مکشی؟ بقیه زحمت نمکشن؟ پس چرا بقیه زحمتکشا به این چیزا نمرسن؟
- بقیه اگه عرضه ندارن تقصیر منه؟
- اسمش بیعرضگی نیست. بچه من یک پاش از دست داد، جوانی نکرد، ولی یک بار از سهمش نگفت. حالا شما که حتی یک روزم خط مقدم نبودی و با ساخت و پاخت هی پول درمیاری، باز دنبال سهمی و تازه ازش ناراحتی و بهش طعنه مزنی بیعرضه و بیمعرفت؟ بیمعرفت شماهایین که از ارتباطاتتان سو استفاده مکنین. اون نون از دست من نمخوره فکر مکنه شاید گران فروخته باشم، از بانک سود نمگیره مِگه سود بانکی درست نیست، بعد به جای اینکه بهش بگین راه تو درسته، خودتان ناراحتین چرا نمیاد توی دزدی گرگیها؟»
روح سرگردان
اینکه دروغ گفته بودم، نه تنها ناراحت نبودم بلکه از خودم هم تشکر کردم و به پدر و مادر و جامعه و آموزش و پرورش و دانشگاه هم افتخار کردم که چنین فرد دروغگویی تربیت کردهاند که در مواقع حساس میتواند جان خودش را نجات دهد.
مژگان
«هیچوقت بر اساس ظاهر دیگران قضاوت نکن.»
Book
خانم شهریاری با صدایی لرزان و گرفته برای اینکه نشان دهد چه خانواده تحصیلکرده و حسابی دارد، گفت:
- من بابام متخصص گوشه مامانم متخصص تغذیه
- منم داییم متخصص گوشته خودم متخصص اغذیه
shariaty
اِبی با این همه خلوص نیت و پرهیز از هرگونه ارتباطی با دخترهای دانشگاه حتی در حد نگاه یا سلام، چیزهایی از تصوراتش از بهشت و انگیزهاش برای حضور در آنجا میگفت که اگر حوریها میشنیدند، از دستش به اتوبوس ما پناه میآوردند.
Maryam Kazemi
مخی که زدنی باشه، یعنی اصلا مخ نیست
takhtary
بدی فیزیک این بود که توی درس به تو میگفت فنر اینجوری است که اگر آن را بکشی، دوباره به جای اول برمیگردد اما توی مسالهها یا خودت را توی همان فنر میگذاشت و فشار میداد، یا بالعکس.
takhtary
حجم
۲۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۵ صفحه
حجم
۲۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۵ صفحه
قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۹۱,۰۰۰۳۰%
تومان