باید خودت رو به عنوان یک گردانندهٔ اصلی ببینی، یک آدم زوردار.»
B.A.H.A.R
یک سرباز آدم را به سوی جنگ سوق میدهد و یک وکیل به سوی قانون.
B.A.H.A.R
خان گفته بود: «یک حقوقدان با کیف دستیش میتونه بیشتر از صد مرد با اسلحه دزدی کنه.»
B.A.H.A.R
تا به امروز هیچ وقت برای مشاوره یا کمک پیش من نیومدی. با اینکه همسر من مادرخواندهٔ تنها فرزندته، آخرین باری که منو برای یک فنجان قهوه به خونهات دعوت کردی به یاد نمیآریم. بگذار روراست باشیم. تو از دوستی من دوری جستی. تو ترسیدی که به من مدیون بشی.»
B.A.H.A.R
در تجربهٔ او درد و ترس احساس گرسنگی را از بین نمیبردند و فقط غذا خوردن بود که از درد میکاست. اگر دکتری میخواست با دارو آرامَش کند، عصبانی میشد، اما قهوه و کمی نان داستانی دیگر بود. بالاخره او از فرهنگی سادهتر میآمد.
مریم
او همه چیز را میخواند و دربارهٔ چیزهایی که خوانده بود با همشهریهایش صحبت میکرد، با کسانی که عمدتاً رعایایی بیسواد یا چوپان بودند، و به همین علت به احمق معروف شده بود. کتابهایش چه ربطی به آنها داشتند؟
B.A.H.A.R
هیچ عیبی در شناختن هر امر کوچکی که قبل از واقعه بتونه کمکمون کنه نیست.»
B.A.H.A.R
از هیچ چیز به اندازهٔ بیدقتی در زندگی بدم نمیآد
B.A.H.A.R
باید کنترل بشه، باید مراقبت بشه و باید سازماندهی بشه.
B.A.H.A.R
با وجود تمام شکستهای سال گذشته، حاضر به از دست دادن هیچ چیز نیست.
B.A.H.A.R