بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدرخوانده | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب پدرخوانده اثر ماریو پوزو

بریده‌هایی از کتاب پدرخوانده

نویسنده:ماریو پوزو
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۱از ۵۲ رأی
۴٫۱
(۵۲)
این‌ها موجودات کمیابی بودند، مردانی که قبول نقش جامعه‌ای سازماندهی‌شده توسط دیگران را پس زده بودند، مردانی که یوغ بندگی دیگر مردمان را بر گردن نگذاشته بودند. هیچ نیرویی نبود، هیچ مرد میرایی وجود نداشت که بتواند ارادهٔ آنان را، مگر آنکه خود بخواهند، تغییر دهد.
B.A.H.A.R
مردی که نان شبش را با عرق جبین درمی‌آورد هر شغلی قابل احترام بود.
B.A.H.A.R
فکر کرد "اگر موفقیت این است، آن را نمی‌خواهد. اگر موفقیت این است، ترجیح می‌دهد در سیسیل چوپانی کند."
B.A.H.A.R
درد او را هوشیار نگه می‌داشت
B.A.H.A.R
کارهایی هست که باید انجام بشن، انجام‌شون می‌دی و هیچ وقت درباره‌شون حرفی نمی‌زنی.
B.A.H.A.R
آن‌قدر شجاعت داشت که قربانی بلوف نشود؟ آ
B.A.H.A.R
بیخود و بی‌جهت مشت و لگد نمی‌زدند، هر حرکتی آرام و هوشمندانه بود.
B.A.H.A.R
آگاه بود که در این دنیا زمانی می‌آید که متواضع‌ترینِ مردان، اگر چشمانش را باز نگه دارد، می‌تواند انتقامش را از قدرتمندترینِ مردان بگیرد و این به او آرامش می‌داد. همین بود که نمی‌گذاشت خان تواضع و آرامشی را که تمامی دوستانش در او تحسین می‌کردند از دست بدهد.
B.A.H.A.R
بود که در این دنیا زمانی می‌آید که متواضع‌ترینِ مردان، اگر چشمانش را باز نگه دارد، می‌تواند انتقامش را از قدرتمندترینِ مردان بگیرد و این به او آرامش می‌داد.
B.A.H.A.R
زندگی خوبی فراهم کردی. فکر کردی دنیا جای بی‌خطریه که می‌تونی هر وقت اراده کردی لذتت رو ازش ببری. هیچ وقت خودت رو به سلاح دوستان حقیقی مسلح نکردی.
n re

حجم

۴۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

حجم

۴۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۱۰۱,۵۰۰
۳۰%
تومان