بریدههایی از کتاب رهایی از گناه
۴٫۴
(۲۰۳)
در این عالمی که خداوند همهچیز را منظم آفریده است، به انسان اراده و اختیار و آزادی داده است، و طبیعتاً این انسان گاهی اشتباه میکند و عمل خلافی از او سر میزند که به ضرر خودش است، عجیب این است که خداوند اسم این اشتباه را «گناه و معصیت» گذاشته است و میفرماید: «مرا عصیان کردید!» درحالیکه ما خودمان را اذیت کردهایم و به نفس خودمان ظلم کردهایم و ضربه زدهایم، ولی این ضربهای را که ما به خودمان زدهایم، خداوند به خودش میگیرد.
کاربر ۳۷۰۲۷۸۷
کسی که بدون تفقّه و صرفاً با چند دلیل سطحی، خودش را به دینداری و ترک گناه، متقاعد کند، حتماً مشکلی در درونش دارد؛ هرچند خودش هم آن مشکل را نداند. مثل کسی که جوگیر شده است؛ چنین کسانی در غربالهای الهی ریزش میکنند. مثلاً خداوند یک انسان متدینِ بد (انسانی که بهظاهر متدین است) را سرِ راه او قرار میدهد تا او را از دین بیزار کند و در نتیجه از وادی دین و دینداری خارج شود.
Sobhan Naghizadeh
امام صادق (ع) میفرماید: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَی حُبِ مَنْ یَنْفَعُهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَضَرَّ بِهَا؛ قلب انسان اینگونه سرشته شده است که هرکس به او نفع برساند، دوستش دارد و هرکس به او ضرر برساند، از او بدش میآید.»
minajon
در مرحلهٔ اول، ما باید یکمقدار انسان خودخواهی باشیم تا گناه نکنیم.
خودخواهی در اصل، چیز بدی نیست. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «من به کسی احسان نکردم، بلکه هر کاری انجام دادم، برای خودم بود.»
minajon
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «أُوصِیکمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کتَابِی بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکم؛ شما و همهٔ فرزندانم و همهٔ کسانی که وصیتم به دست آنها میرسد را به تقوای خدا و نظم در کار سفارش میکنم.» نظم باید بهخاطر تقوا باشد، میفرماید «تقوا و نظم»؛ نه امتحان و نظم، نه مدیر مدرسه و نظم. مدیر و معاون مدرسه نباید خودشان را بجای تقوای اشخاص قرار دهند و آنقدر سختگیرانه دانشآموزان را کنترل کنند که افراد، منفعلانه و فقط تحت تأثیر کنترلهای سخت، رفتارهای صحیح انجام دهند.
minajon
منظور از تقوای قبل از ایمان این است که انسان، اهل مراقبت و اهل دقت در مسائل باشد و عقلانی رفتار کند، و کسی دارای تقوای قبل از ایمان است که مراقب، مؤدب و اهل برنامه و نظم باشد.
minajon
انسان بیادب و بیبرنامه برای جهنمی که در آینده است حرکت نمیکند، او فقط با زور لگد حرکت خواهد کرد! ما فکر میکنیم که او به جهنم اعتقادی ندارد، درحالیکه مشکل او در جای دیگری است.
minajon
فقط انسان بابرنامه به خاطر جهنم گناه را ترک میکند
minajon
باید با خدا وارد تجارت شد، در این صورت خواهیم دید که خداوند چه تجارت پُرسودی را برای ما رقم میزند. آنگاه ذرهذره عاشق او خواهیم شد، و شرمندهٔ او خواهیم شد، و مدیون احسان او خواهیم شد. انسان بندهٔ احسان است.
minaabdi
کسی که قرآن کریم را نامهٔ عاشقانهٔ خداوند به بندگان خودش نبیند، در واقع معانی و منظور کلمات قرآن را متوجه نشده است.
روح الله
«اگر بندهٔ من، اوامر مرا اطاعت کند، آنوقت من گوشِ او میشوم که با آن میشنود، چشم او میشوم که با آن میبیند،، زبان او میشوم، دست او میشوم...»
از حاجآقا فخر (ره) پرسیدند شما بعضی از غذاها را نمیخورید و پرهیز میکنید و میگویید «شبههناک است»، از کجا متوجه میشوید این غذا از مالی خریداری شده است که مخلوط به حرام بوده است؟ ایشان گفت: «خود غذا میگوید مرا نخور! شما چرا متوجه نمیشوید؟!»
اینها همه نتایج پرستش است.
موسوی
اگر هدف کسی گرفتن مدرک دکترا باشد، این هدف نمیتواند وجود او را به آتش بکشد! اما وقتی هدفش خدا شد، قضیه فرق میکند و اتفاقات دیگری در زندگیاش رخ خواهد داد.
موسوی
اگر هدف کسی گرفتن مدرک دکترا باشد، این هدف نمیتواند وجود او را به آتش بکشد! اما وقتی هدفش خدا شد، قضیه فرق میکند و اتفاقات دیگری در زندگیاش رخ خواهد داد.
موسوی
همهٔ بدبختیهای انسانها از «کوچکیِ جهان آنها» شروع میشود، ابتدای همهٔ خوشبختیها نیز از «بزرگیِ جهان انسان» است. وقتی انسان جهان آخرتِ بسیار بزرگ را پذیرفت، خودش نیز بزرگ میشود و این بزرگشدن او را «بزرگوار» میکند
کاربر ۴۷۴۵۴۷۸
ایثار نیز نتیجهٔ همین مسابقه است. ایثار یعنی «چیزی را که خودت داری و به آن احتیاج داری، به دیگری بدهی تا در خوببودن از او جلو بزنی».
موسوی
شخصی به امام صادق (ع) عرض کرد: شنیدهام که تدبیر و خوب برنامهریزیکردن، نیمی از کسب و درآمد انسان است. امام صادق (ع) فرمودند: «بلکه کل کسب و درآمد، خوب تدبیرکردن است» و سپس فرمودند: «تدبیر و برنامهریزی، جزئی از دین است.
مسعود
اینکه به دیگران بگوییم: «فقط منافع خودت را نبین، منافع دیگران را هم ببین!» سخن صحیح و دقیقی نیست. عبارت بهتر این است که بگوییم: «اگر به نفع دیگری کار کنیم، درنهایت به نفع خودمان خواهد بود.»
amirmohammad
جزء اول ادب، برنامهداشتن است؛ نهتنها برنامهداشتن، بلکه برنامهریزیکردن و برنامهخواستن. کسی که هنوز به «زندگیکردن بابرنامه» عادت نکرده است، نباید دربارهٔ دین با او سخن گفت! اینگونه افراد اگر مؤمن هم بشوند یا دیندار نخواهند شد، یا بهسختی دیندار خواهند شد، یا از دینداری لذت نخواهند برد، یا بهصورتِ «هوسی» دینداری خواهند کرد و... بسیاری از دستورات دینی برای این است که ما بابرنامه زندگی کنیم.
کاربر ۲۹۲۱۱۹
برای افزایش ایمان انسانها، روح را باید از هوای نفس پاک نمود و بیبرنامهبودن یعنی پیروی از هوای نفس. هوای نفس است که انسان را به این سوق میدهد که هروقت هر چیزی دلش بخواهد انجام دهد، نه اینکه طبق برنامه عمل کند. بابرنامه زندگیکردن هم مقابله با هوای نفس است؛ این قدم اول است.
کاربر ۲۹۲۱۱۹
وقتی مالمان را به فقیر میدهیم، در واقع به او میگوییم: من که نمیتوانم این بار را با خودم تا قیامت بیاورم، اما تو میتوانی، این بار را برای من بیاور! هیچکسی نمیتواند اموال خودش را با خودش تا قیامت بیاورد، مگر اینکه آن را به دیگری بسپرد تا برایش بیاورد. ادبیات دین ما اینگونه است.
Eskandari
حجم
۲۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان