بریدههایی از کتاب سرنوشت فلسطین
۴٫۰
(۲۱)
در سال ۱۹۴۴، ایالات متحده حاضر نشد برای نجات جان هزاران انسان بیگناه، مسیرهای ریلیای که به آشوویتز و دیگر اردوگاههای کار اجباری ختم میشد، بمباران کند. بهانهٔ مقامات آمریکایی هم این بود که انجام عملیات بهمیزان قابلتوجهی حمایت هوایی نیاز دارد و در مؤثربودن آن تردیدهایی هست (۱۱) تا اینگونه، ایالات متحده از هرگونه پشتیبانی و کمک به این مدافعان [یهودی] چپگرا در اروپای اشغالی امتناع کرده باشد.
f.r
در می ۱۹۴۲، طی کنفرانس صهیونیست که به ریاست دیوید بن گوریون در هتل بیلتمور نیویورک برگزار میشد، ششصد نمایندهٔ حاضر در آن قاطعانه و یکصدا «برنامهٔ بیلتمور» را که در آن تشکیل جمهوری مشترکالمنافع یهودیان را خواستار شده بودند، تصویب کردند؛ آنهم در حالی که این برای اولین بار از زمان هرتصل تا کنون بود که جنبش صهیونیسم آرمانش، یعنی تشکیل دولت یهود را بهطور عمومی اعلام میکرد.
f.r
رکود اقتصادی موجب شده بود نژادپرستی و یهودیستیزی میان آمریکاییها بالا بگیرد. طبق نظرسنجی نشریهٔ فورچون، نزدیک به ۱۵ درصد از کل مردم آمریکا، از قلعوقمعکردن یهودیان توسط آلمان احساس خشنودی میکردند.
f.r
با کمرنگشدن حمایت انگلیسیها، صهیونیستها نیازمند آن بودند تا ابرقدرت دیگری را بهعنوان حامی خود انتخاب بکنند. و حتی پیش از شروع جنگ جهانی دوم، بن گوریون به این نتیجه رسیده بود که آمریکا میتواند گزینهٔ خیلی خوبی برای این کار باشد
f.r
وقوع جنگ جهانی دوم، بسیاری از صهیونیستها به این نتیجه رسیدند که دیگر برپایی دولت یهود هدفی دور از دسترس نیست. در سال ۱۹۳۸، دیوید بن گوریون که هدایت آژانس یهود در فلسطین را بر عهده داشت، اینگونه پیشبینی میکند: «رهآورد جنگ جهانی اول برای ما اعلامیهٔ بالفور بود و جنگ دوم نیز، ناگزیر، دولت یهود را به همراه خواهد داشت.»
f.r
جی ویتز، رئیس دپارتمان استعمارگری آژانس یهود، سال ۱۹۴۰ در خاطرات خود اینچنین مینویسد:
این امکانناپذیر است که هر دوی این ملتها بخواهند با هم در این سرزمین زندگی کنند. آرمان ما در تشکیل ملتی مستقل نمیتواند با اعراب، آنهم در چنین کشور کوچکی، به اشتراک گذاشته شود. تنها راهحل این است که حداقل فلسطین غربی (کرانهٔ باختری رود اردن) بدون حضور اعراب [در اختیار ما قرار داده شود]. البته ما راه چارهای نداریم جز این که در راهبرد طولانیمدت خود، اعراب را از اینجا به کشورهای همسایه منتقل کنیم؛ بهطوری که حتی یک طایفه هم از اعراب باقی نماند.
f.r
اما پاسخ دولت قیمومیت بریتانیا به این حوادث، قاطع و کوبنده بود. انگلیسیها علاوه بر اختصاص سهمیهٔ مهاجرتی مضاعف برای یهودیان در ماه بعد، همهٔ خطوط تلفن و تلگراف میان فلسطین و دیگر کشورهای پیرامون عرب را نیز جمعآوری کردند.
راهبرد بلندمدت انگلیسیها در برابر اعتراضات مردم فلسطین تنها یک چیز بود: اعمال زور بیشتر و بیشتر. کمیسیونر عالی بریتانیا در فلسطین، به سربازان خود اعلام کرده بود که در شلیک به معترضان فلسطینی آتشبهاختیارند.
f.r
دوازدهم نوامبر ۱۹۳۵، شیخ عزالدین قَسّام بههمراه بیستوپنج نفر از یارانش به تپههای الجلیل در شمال فلسطین رفت تا از آنجا برای قیام مسلحانه علیه نیروهای انگلیسی، فراخوان دهد. قَسّام در سال ۱۹۲۱، بهعنوان چریکی ورزیده با سابقهٔ مبارزه علیه استعمار فرانسه در سوریه، پا به فلسطین گذاشت. از سال ۱۹۲۹ به بعد، او با هدف آمادهساختن مردم برای مقابله با انگلیسیها، آنهم نه برای قیامهای گذرا، بلکه برای نهضتی هدفمند و سازمانیافته، شروع کرد به ایجاد گروههای کوچکی متشکل از جوانان و کشاورزان. او در حقیقت، بازگوکنندهٔ دردها و رنجهای دهقانان فلسطینی بود که همراه او به الجلیل پا گذاشته بودند؛ یک هفته بعد، نیروهای گشتی انگلیسی شیخ قَسّام را کشتند.
f.r
ژوئن ۱۹۳۵، با ممانعت انگلیسیها از راهپیمایی اعتراضی هزاران کارگر بیکار در یافا، فدراسیون کارگران عرب هشدار داد که «دولت بهزودی، یا باید با نان جواب کارگران را بدهد یا با گلوله».
f.r
قیام ۱۹۲۹، نقطهٔ عطفی در تاریخ مبارزات مردم فلسطین با صهیونیسم بود. اکثر مردم فلسطین، بهتدریج از سیاست سازشکارانهٔ سران عرب ناامید شدند. آنها دریافتند که برای آزادکردن سرزمینشان از چنگال صهیونیسم و پایاندادن به اشغالگری بریتانیا، چارهای جز مبارزهای سرسختانه و نظامی ندارند.
f.r
در سال ۱۹۲۹، میانگین دستمزد یک کارگر یهودی ۹ برابر دستمزد کارگران فلسطینی بود. و این بهوضوح مشخص میکرد که اقتصاد مستعمرهٔ صهیونیستها، اقتصادی سرمایهداری است و با رشد هرچه بیشتر آن، ساختار اقتصاد سنتی فلسطین به لرزه درمیآمد.
f.r
تا سال ۱۹۲۹، شهرکنشینان صهیونیست نزدیک به دوهزار خانوادهٔ فلسطینی را از خانههای خود بیرون کردند.
f.r
در سال ۱۹۲۳، دولت ایالات متحده به این نتیجه رسید مهاجرانی که از اروپای شرقی به این کشور میآیند، تفکرات سوسیالیستی شدیدی دارند. به همین علت نیز، مانع ورود مهاجران از اروپای شرقی به خاک خود شد تا به این واسطه، بسیاری از آنان که به امید پیوستن به خویشاوندان و دوستان خود به ایالات متحده آمده بودند، از سر ناچاری، به فلسطین مهاجرت کنند.
f.r
استعمار فلسطین به این نیاز داشت که موج عظیمی از یهودیان به این سرزمین مهاجرت کنند. صهیونیسم همان طور که در سال ۱۹۲۱ دکتر دیوید اِدِر، یکی از رهبران صهیونیست، به آن اذعان میکند، یعنی «بناکردن خانهای ملی در فلسطین، تنها برای یهودیان، آنهم بدون هیچگونه حق برابری و شراکت برای اعراب و البته با تأکید بر برتریداشتن یهودیان».
f.r
همین دیدگاه انگلیسیها را یکی از جوانان مهاجر صهیونیست، بهنامِ مئیر گلدامایر که بعدها نخستوزیر اسرائیل شد، طی نامهای در سال ۱۹۲۱ بازگو میکند:
اگر ما اینجا [فلسطین] را اشغال کنیم، انگلیسیها حتماً به کمک ما خواهند آمد. کاملاً بدیهی است که آنها به اعراب بیاعتنا باشند؛ چراکه استعمار فلسطین فقط از عهدهٔ ما برمیآید.
f.r
لرد بالفور طی یادداشتی محرمانه در سال ۱۹۱۹، بیپرده دراینباره میگوید:
در فلسطین برای ما اصلاً مهم نیست که ساکنان فعلی آن چه رؤیایی برای سرزمین خود در سر میپرورانند؛ مهم این است که هر چهار ابرقدرت، بر سر مسئلهٔ صهیونیسم به اتفاقنظر رسیدهاند.
f.r
اعراب سال ۱۹۲۰ را «عام النکبة»، یعنی سال بدبختی، نام نهادند. در آن سال، سرزمین شام طبق توافقی خارجی به سه کشور فلسطین و سوریه و لبنان تقسیم شد و تحتاشغال فرانسه و بریتانیا درآمد؛ اما نیروهای اشغالگر با مقاومت سرسختانهٔ اعراب مواجه شدند.
f.r
در سال ۱۹۲۰، هیئتتحریریهٔ روزنامهای در فلسطین، پیشبینی کرد که دوران قیمومیت بریتانیا عصر خونینی در تاریخ سرزمین فلسطین خواهد بود:
فلسطین کشوری عربی است. مسلمانان آن عرب هستند، مسیحیان آن عرب هستند و حتی شهروندان یهودی آن عرب هستند؛ بنابراین، در صورتی که این سرزمین از شام جدا و به خانهای ملی برای یهودیان تبدیل شود، فلسطین هرگز آرام نخواهد نشست.
f.r
قدرتهایی که قیمومیت کشوری را بر عهده میگرفتند، سرزمین و منابع آن کشور را اداره میکردند تا مردم آن کشور به بلوغ کافی خودمختاری برسند. و البته مردم آن کشور فقط زمانی میتوانستند برای خود تصمیم بگیرند که از نظر آنها به بلوغ کافی رسیده بودند.
f.r
رهبران صهیونیسم و دولتمردان بریتانیا در تابستان و بهار همان سال بهدنبال تدوین اعلامیهٔ حمایت بریتانیا از صهیونیسم، جلساتی را در حضور یکدیگر برگزار کردند. در اولین پیشنویس این بیانیه آمده بود:
دولت اعلیحضرت پادشاه [بریتانیا]، پذیرای این اصل است که فلسطین باید بهعنوان خانهٔ ملی یهودیان بازتعریف شود... . و آماده است تا جهت عملیکردن این اصل، هر خواستهای را که سازمان صهیونیست داشته باشد، برآورده سازد.
f.r
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
۱۴,۴۰۰۷۰%
تومان