بریدههایی از کتاب سرنوشت فلسطین
۴٫۰
(۲۱)
مقامات بریتانیا و فرانسه بر سر چگونگی تقسیم سرزمین شام میان یکدیگر، مذاکره میکردند. سر مارک سایکس، نمایندهٔ وزارت جنگ بریتانیا، و هنری پیکو، سرکنسول فرانسه در بیروت، بهدنبال طرحی برای نحوهٔ تجزیهٔ منطقه پس از جنگ بودند. طبق طرح آن دو که به «توافق سایکسپیکو» مشهور شد، بخش اعظم سوریه امروزی به فرانسویها و بخش اعظم عراق امروزی به بریتانیا میرسید.
f.r
در ۱ اکتبر ۱۹۸۱، با شکلگیری دولت اعراب در دمشق، نیروهای عربی و انگلیسی وارد این شهر شدند. بالاخره مقاومت اعراب به نتیجه رسیده بود و مردم شهر از رسیدن به آرزوی دیرین خود، یعنی آزادی از چنگال ترکها، بسیار خوشحال بودند.
f.r
هرتصل در نهایت بهسراغ امپراتوری تازهسربرآوردهٔ بریتانیا رفت؛ چراکه بهخوبی از موقعیتی که منافع بریتانیا در آن قرار داشت، باخبر بود. او دراینباره مینویسد:
صهیونیسم بهخاطر منافعی که انگلستان در آسیا دارد، بیش از دیگران، توجه آنها را به خود جلب میکند؛ چراکه کوتاهترین مسیر رسیدن انگلستان به هند، از راه فلسطین است. سیاستمداران عالیرتبهٔ بریتانیایی، اولین کسانی هستند که اهمیت گسترش مستعمرات را متوجه خواهند شد. و برای همین هم هست که آنها در تمام اقیانوس ردی از خود به جا گذاشتهاند. و من مطمئنم که ایدهٔ استعماری صهیونیسم، اینجا، در بریتانیا، فوراً و بهآسانی در صحیحترین و بهروزترین حالت خود فهمیده میشود.
f.r
هرتصل در کتاب خود بهوضوح تلاشهای پیشین یهودیان برای مهاجرت به فلسطین را رد میکند. او عقیده داشت بدون حمایت قدرتی استعماری، این تلاشهای خرد و پراکنده هیچ فایدهای ندارند و محکوم به شکست هستند:
مهاجرت پراکندهٔ یهودیان، ناگزیر، به شکستی مفتضحانه ختم میشود. این مهاجرتها تنها تا وقتی جواب میدهد که بومیان فلسطین آن را تهدیدی برای خود نبینند. در غیر این صورت، آنها بلافاصله با آگاهکردن دولت خود، مانع مهاجرت دیگر یهودیان خواهند شد. مهاجرت یهودیان، قطعاً بدون حمایت قدرتی مطمئن، راه به جایی نخواهد برد.
f.r
شما دعوت شدهاید تا تاریخ را بسازید. و این نباید شما را به دلهره بیندازد... . این طرح برخلاف اقدامات پیشین شما، ارتباطی به آفریقا و مهاجران انگلیسی ندارد؛ بلکه مربوط میشود به تکهای از آسیا و مهاجران یهودی... . و اینجا قطعاً برای شما سؤال پیشخواهد آمد که چرا من چنین مسئلهٔ نامربوطی را با شما مطرح میکنم؟ مشخصاً برای اینکه یک طرح استعماری است... .»
f.r
نظریهپرداز استعمار بریتانیا، سیسیل رودز، که هرتصل از او بهعنوان متفکری دوراندیش یاد میکند، در سخنانی بیپرده علت این گرایش به امپریالیسم را بیان میکند:
دیروز برای شرکت در اجتماعی از بیکاران، به شرق لندن (۱۲) رفته بودم. من نالههای توأم با بیتابی مردم را میشنیدم که با گریه فقط میگفتند: «نان! نان!» در راه بازگشت، هنگام مرور این صحنه، بیش از همیشه به اهمیت امپریالیسم پی بردم. ما دولتمردان مستعمرات بریتانیا، برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی خونین در انگلستان و برای اسکان جمعیت اضافی خود و ایجاد بازارهای مصرف بیشتر برای کالاهای تولیدی در کارخانهها و معادن، نیازمند آن هستیم که سرزمینهای جدیدی را به تصرف خود دربیاوریم.
f.r
کارگران فهمیده بودند که چگونه بنگاههای اقتصادی انحصاری، عظیمترین نظام تولید تاریخ بشر را تحت سیطرهٔ خودشان قرار دادهاند. آنها میتوانستند از پارچه تا فولاد و هر کالای دیگری را در تعداد بیشماری تولید کنند. بهکارگیری این نظام [تولید] منجر به افت شدید قیمتها میشد و کارگاههای کوچکتر را از کار میانداخت. و در نتیجهٔ از کارافتادن آنها، مردم از کار خود بیکار شده و دیگر پولی برای گذران زندگی نزد آنان باقی نمیماند.
f.r
او بر این باور نبود که این دولت لزوماً باید در سرزمینی با ریشههای کهن مذهبی بنا شود؛ بلکه عقیده داشت مهمتر از مکان این سرزمین، این است که گروههای کوچک اشغالگران یهودی بهتنهایی نمیتوانند از عهدهٔ ایجاد چنین دولتی بربیایند. او مدعی بود که این دولت حتماً باید زیر چتر حمایت یکی از کشورهای قدرتمند اروپایی بنا شود. و طبیعتاً برای اینکه یک کشور اروپایی از تشکیل دولت یهودی حمایت کند، نیازمند آن است که منافع اروپاییها تأمین شود.
f.r
هرتصل در کتاب خود، دو سرزمین فلسطین و آرژانتین را برای تشکیل دولت یهود پیشنهاد میدهد؛ ولی برای تشکیل آن، بر مکان خاصی اصرار نمیورزد؛ چراکه برخلاف جمعیت یهودیان روسی (عاشقان صهیون)، او هیچ تعصبی بر فلسطین بهعنوان خانهای آباواجدادی نداشت. او در کتاب خود مینویسد: «اینک من در خصوص سرزمین موعود همهچیز را به شما خواهم گفت، بهجز مکان آن.»
f.r
هرتصل در کتاب خود، دولت یهود، بیان میکند که تنها راهحل مشکل یهودیان، ایجاد سرزمینی مختص خودشان است. او عقیده دارد که یهودیان در اروپا بیگانهای بیش نبوده و مهاجرت گستردهٔ آنها از روسیه و شرق اروپا به غرب آن، فقط موجب شعلهورترشدن آتش یهودیستیزی خواهد شد.
f.r
هرتصل هرگز به این جنبش نپیوست و پس از محاکمهٔ دریفوس، به این نتیجه رسید که یهودیستیزی کشمکشی دائمی است و نمیتوان آن را از بین برد. او در خاطرات خود مینویسد:
در پاریس، من توانستم با نگاه آزادانهتری از نظر تاریخی به یهودیستیزی، دریابم که این مسئله هرگز قابلچشمپوشی نیست. و فراتر از همهٔ اینها، مبارزهٔ با آن کاری پوچ و عبث است.
f.r
در سال ۱۸۹۵، هرتصل مشغول پوشش خبری محاکمهٔ سرهنگ آلفرد دریفوس، افسر یهودی ارتش فرانسه، شد که متهم به جاسوسی بود.
f.r
در دههٔ ۱۸۸۰، رکود اقتصادی، سرتاسر اروپا را در نوردید. در آن سالها، مهاجرت موج گستردهای از آوارگان یهودی روس، از ترس کشتارهای خونین تزار، زنگ خطر را برای طبقهٔ متوسط یهودیان به صدا درآورد. به نظر میرسید که امنیت آنان بهخاطر فقر و لهجهٔ نامأنوس و آدابورسوم متمایز مهاجران یهودی جدید، در خطری جدی قرار گرفته است. به همین دلیل، یهودیان سرمایهدار به این فکر افتادند تا برای دردسری که این یهودیستیزی برایشان ایجاد کرده بود، راهحلی بیابند.
f.r
با نگاه به زندگی شخصی هرتصل، بهخوبی پی میبریم که جنبش صهیونیسم چگونه منافع یهودیان طبقهٔ مرفه را تأمین میکرد. پیشینهٔ خانوادگی او همانند بسیاری از یهودیان ثروتمندی بود که در آن زمان در غرب اروپا ساکن بودند؛ طبقهای که غالباً مشاغل بیدردسری در حرفههای گوناگون و امور تجاری و اقتصادی داشتند. آنها بر این باور بودند که در جامعهٔ اروپا ادغام شدهاند.
f.r
سؤال اصلی اینجاست که «صهیونیسم به نفع چه کسانی بود و چه کسانی آن را دنبال میکردند؟» جنبشی که ادعا میکرد متعلق به کارگران و فقرای یهودی است، در حقیقت بهدنبال برآوردهساختن نیازهای ثروتمندان اروپایی و یهودیان طبقهٔ متوسط اروپا بود.
f.r
یک ماه پس از کشتار کیشینف، در می ۱۹۰۳، تئودور هرتصل بهعنوان نمایندهٔ سازمان جهانی صهیونیست وارد روسیه شد. هدف اصلی او از این سفر ملاقات با فون پلیو، وزیر کشور روسیه و بانی اصلی کشتار یهودیان، بود. و اگرچه بهانهٔ این دیدار میتوانست محکومکردن این کشتارها و جنایات روسیهٔ تزاری علیه یهودیان باشد، وی اصلاً برای گفتوگو در خصوص پوگرومها نیامده بود. او بهکمک فون پلیو نیاز داشت. سلطان ترک عثمانی، مهاجرت صهیونیستها به فلسطین را محدود کرده بود. به همین علت، هرتصل گمان میکرد که تزار روسیه میتواند میانجیگر مناسبی در این قضیه باشد. هرتصل در ازای حمایت تزار از صهیونیستها مقابل عثمانی، قول داد که در کنگرهٔ آتی صهیونیست، هرگونه اعتراض و حمله به تزار بهواسطهٔ کشتار کیشینف را ممنوع کند.
f.r
ولادیمیر لنین، رهبر حزب بلشویک، در موضعی علیه یهودیستیزی با رسواکردن نقش تزار در اعتراضات نژادپرستانه میگوید:
پلیس تزاری متحد با ملاکان و سرمایهداران برنامههایی را علیه یهودیان ترتیب داد. ملاکان و سرمایهداران میکوشیدند تا نفرت کارگران و دهقانان ستمدیده به دشمنی علیه یهودیان معطوف شود... . یهودیان دشمن طبقهٔ کارگر نیستند؛ بلکه سرمایهداران همهٔ جهان دشمن کارگران هستند.
f.r
جبههٔ کارگران یهودی روسیه، بهعنوان تشکلی تماماً یهودی، سرسختانه با تفکر صهیونیستها مبنی بر بیگانه تلقیکردن یهودیان [در روسیه] مقابله کرد. یکی از روزنامههای این جبهه در یادداشتی مینویسد:
نیاکان ما بهعنوان ساکنانی صلحطلب در کنار دیگر جمعیتهای پیرامون خود، در این سرزمین استقرار یافتند. آنها با عرق جبین و خون دل خود این خاک [روسیه] را آبیاری کردند و استخوانهایشان سرتاسر آن را پوشانده است... . اینجا سرزمینی است که ما از صدها سال پیش در آن زندگی میکردهایم و ریشههای ما با هزاران رشته و پیوند به این خاک گره خورده است. این سرزمین خانهٔ ماست.
f.r
صهیونیستها و دولت تزاری روسیه، علیرغم همهٔ اختلافاتشان، در یک عقیده همسو بودند و آن اینکه «یهودیان، متعلق به روسیه نبوده و نیستند». به همین دلیل، روزنامهٔ صهیونیستها تمام تلاش خود را میکرد تا این عقیده را جا بیندازد که «یهودیان هرگز به خاک روسیه تعلق نداشتهاند». و اینطور نتیجهگیری میکرد که «تنها روزنهٔ امید برای زندگی یهودیان، صهیونیسم است که آنها را به خانهٔ باستانی خویش فرامیخواند».
f.r
جمعیتهایی با عنوان «عاشقان صهیون» که بعدها به پیشگامان سازمان جهانی صهیونیست بدل شدند، عدهای از مهاجران آواره و نگران را متقاعد کردند تا به فلسطین کوچ کنند. آنها مدعی شدند که قصد دارند تا پادشاهی باستانی داوود و سلیمان را در فلسطین احیا کنند؛ اما غالب یهودیان روسی دعوت آنها را رد کردند و روانهٔ اروپا و ایالات متحده شدند. و به این ترتیب چیزی حدود یکمیلیون یهودی تا پایان قرن نوزدهم میلادی در ایالات متحده جای گرفتند.
f.r
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
۱۴,۴۰۰۷۰%
تومان