- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب من او
- بریدهها
بریدههایی از کتاب من او
۳٫۹
(۲۷۵)
درویش مصطفا هم به آنها گفت: «حکماً کور بهتر میبیند. چرا؟ چون چشمش به کارِ دیگران نیست، چشمش به کارِ خودش است، چشمش به معرفتِ خودش است... یا علی مددی!
ل.صفوی
وقتی رفیقِ آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بیحکمت و بیپرس و جو بدهی. اگر حکمتش را بدانی که به خاطرِ حکمت دادهای، نه به خاطرِ لوطیگری. جخ آمدیم و حکمتش را نفهمیدی، آنوقت چه؟ انجام نمیدهی؟
hiba
کم چیزهایی هستند که دروغی نباشند. رفیق... دروغیاش را داریم؛ زیاد... دین و مذهب... دروغیاش را داریم؛ زیاد... همین قصه که مینویسی... دروغیاش را داریم. زن... دروغیاش را داریم. البته این یکی را ما نداریم.
ل.صفوی
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دلِ ما را
فدای مقدمش سازم سمرقند و بخارا را
روژینا
رفاقت، صغرا و کبرا برنمیدارد
روژینا
خدا نالم به اینجا و همه جا
سی چی این جور غمین گشته دلِ ما
همه عالم به مویه درنشستند
همه ضجه همه غوغا همه وا
واویلا و واویلا و واویلا
روژینا
علی خدمتِ خانم که رسید، از کمر خم شد و سقزها را به خانم تعارف کرد. خانم دو طرفِ دامنش را با دست بالا آورد و زانوهایش را خم کرد و گفت:
- ممنون! اما سبکگیری است که دخترِ خانمی مثلِ من توی خیابان سقز سق بزند.
alireza atighehchi
اهلِ سیاست، خیال میکنند که دور را میبینند؛ البت میبینند، اما نه خیلی دور را. حکماً اگر خیلی دور را میدیدند، کارشان توفیر میکرد. امیرالمؤمنین، روحی فداه، اهلِ سیاست بود، اما دورِ دور را میدید، جایی به قاعدهٔ قیامت دور و دیر... یا علی مددی!
shariaty
- هنوز هم که اولِ خطی! عوامی نکن جوان! زودتر و دیرتر چه صیغهای است؟ کأنه این بچهننههایی که تو صفِ تاب و سرسره میگویند ما زودتر آمدیم، ما زودتر آمدیم...
"مُسٰافِرِمٰاھ؛
جدید و قدیم ندارد... مادرهای قدیم میگفتند حسنی نگو بلا بگو، سنگ در خلا بگو! مادرهای جدید میگویند، این از لحاظِ پسیکولوژیک خوبیت ندارد، لذا میفرمایند، حسنی نگو بلا بگو، تنبلِ تنبلا بگو!! جفتش یکی است!
مسلم عباسپور
اهلِ سیاست، خیال میکنند که دور را میبینند؛ البت میبینند، اما نه خیلی دور را. حکماً اگر خیلی دور را میدیدند، کارشان توفیر میکرد. امیرالمؤمنین، روحی فداه، اهلِ سیاست بود، اما دورِ دور را میدید، جایی به قاعدهٔ قیامت دور و دیر... یا علی مددی!
pegah
- الیوم، مملکتِ ما از دیارِ کفر پلیدتر است! دستِکم در کفرستان به قاعدهای آزادی هست که هر کسی آنطور که خواست، زندهگی کند، اما اینجا اجبار است که آنطور که دیگران میخواهند، زندهگی کنیم! آدم باید آنطور زندهگی کند که خدا میخواهد، اما اگر نشد، آنطور که خودش میخواهد، بهزِ آنطور است که دیگران میخواهند...
کاربر ۵۱۹۵۴۷۴
مثلا گریهٔ آدم توی هیأت، شبِ عاشورا. وقتی چراغها خاموش است و کسی نمیبیندت؛ انگار کسی دلت را میچلاند و از آن اشک در میآورد. این گریه رنگ و بو دارد، طعم دارد، درست مثلِ همان قیمه که گفتم. فرقِ بینِ گریهٔ نوزاد و گریهٔ آدمبزرگ در هیأت هم، کانه همان تفاوتِ بینِ قیمهٔ پخته و نپخته است.
MaaM
بچه بودیم، میگفتند یا سواد یا روسری! پیر بودیم، میگفتند یا روسری یا توسری!... چرخِ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد...
Shadi
- یا من اسمه دوا و ذکره شفا! کذب است که میگویند دوا از ما، شفا از او... دوا از علی، شفا هم از علی. اسمش دوا، ذکرش شفا... یا علی مددی!
s.habibifard
آدم و حیوان فقط در خندیدن توفیر میکنند. آدمها - اگر آدم باشند - میفهمند که به همه چیز بایست خندید. انما الحیوه الدنیا لعب و لهو... به همه چیز بایست خندید؛
s.habibifard
امروز قرار است یک اتفاقِ مهم بیفتد...
- چه اتفاقی؟!
- مادرهای جدید به این سؤالهای تو میگویند، کنجکاوی، اما مادرهای قدیم بیرودربایستی میگفتند، فضولی!
میخندم.
- جدید و قدیم ندارد، جنابِ فتاح!
اشک انار
سه بار شاطر را صدا زد، اما شاطر به روی خودش نیاورد. انگار منتظر بود تا کریم لودهگیاش را شروع کند. کریم با صدایی زنانه و با آب و تاب خواند.
- بچهم خفه شد، شاطر علیممد!
برنجم کته شد، شاطر علیممد!
چند تا از جوانهای داخلِ صف که کریم حالِشان را جا آورده بود و از کسالتِ صبح بیرونِشان آورده بود، همراهِ او دم گرفتند:
- بچهم خفه شد، شاطر علیممد
برنجم کته شد، شاطر علیممد
شاطر خندید.
🎸🍃تبسم🍃🎸
اگر یک آدمِ خوب، خیلی خوب، میانِ یک جمع نباشد، آن جمع، بشمار سه از بین میرود. گرگها هم را پاره میکنند... پس نخِ تسبیح همان آدمِ خوب است، همان کارِ خوب است، همان... میفهمی؟
ل.صفوی
حکمی نمیشود گفت که آدمیزاد از چیزهایی که میداند بیشتر تقه خورده یا از چیزهایی که نمیداند. دانستن، همیشه هم به ندانستن نمیارزد، لا عِلمَ لَنا اِلا ما عَلّمْتَنا... یا علی مددی!
روژینا
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۳۴,۵۰۰۷۰%
تومان