بریدههایی از کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی
۳٫۹
(۸۱)
درحالیکه سرطان بهتدریج له میکند. بیمار را آب میکند و سپس خدمتش میرسد. خوارش میکند و آرامآرام محوش میسازد. مثل یک فِید اوت سینمایی. هم جسمش را میگیرد و هم روحش را میجود. مرگ یک بیمار سرطانی، زمین تا آسمان فرق دارد با مرگ یک سرباز در جبهه یا مرگ بر اثر تصادف اتومبیل یا سکتهٔ قلبی. سرطان بلایی سرتان میآورد که همه برایتان دل میسوزانند.
shahram naseri
خنده گاهی پردهای میشود بر مصیبتهای عمیق.
محمدحسین
از خودت میپرسی، چرا مرگ باید با شکنجه همراه باشد؟ چرا مرگ ساده برگزار نمیشود؟ مگر تولد بیدرد هم وجود دارد؟ هم مادر درد میکشد و هم کودک با گریه زندگی را آغاز میکند.
محمدحسین
تنها حسن بیماریهای مرگبار این است که همه تحملتان میکنند، تا حد لوس کردنتان.
محمدحسین
شیمیدرمانی یعنی ریختن مایع مذاب در رگها، یعنی تهوع، یعنی بیرونرَوی، سرفه، سوزش ادرار، خستگی تمامنشدنی، منگی، خماری. شیمیدرمانی در یک کلام یعنی زندهزنده جان دادن. یعنی به جای یک قرص ماه در آسمان، سه ماه قرص در آسمان.
DHYANA
تو به ریپلی در بیگانهها فکر میکنی. جایی از او میپرسیدند: «امروز چهطوری؟» ریپلی جواب میداد: «افتضاح.» و رفیقش میگفت: «خب، حداقل بهتر از دیروزی.»
این است حکایت تو.
Moon
مبتلایان به بیماریهای مهلک، معمولاً با شنیدن واژههای «فردا» و «فرداها» مات میشوند، حرف نمیزنند و گوش میدهند، فقط گوش. «فردا» برایشان نامأنوس است. زندگیشان ناگهان شده «دیروز» و «امروز». همین حالا. حرفی ندارند برای گفتن دربارهٔ هر آنچه با آینده گره میخورد. از «بیآیندگی» زجر میکشند.
کاربر ۳۵۰۶۶۶۱
مبتلایان به بیماریهای مهلک، معمولاً با شنیدن واژههای «فردا» و «فرداها» مات میشوند، حرف نمیزنند و گوش میدهند، فقط گوش.
کاربر ۳۵۰۶۶۶۱
مادرها پیر نمیشوند، زیباتر میشوند. بیشتر و بیشتر.
DHYANA
آه، مادر… مادر… مادر… چرا نباید سرم را روی دامنت بگذارم و زارزار گریه کنم؟ برای چه باید ادای آدمهای قوی و خوددار را دربیاورم؟ دلم میخواهد گریه کنم و تو دلداریام بدهی. دلم میخواهد بپرم بغلت و سرم را نوازش کنی. به سنوسالم نگاه نکن، راستش خیلی چیزهای بچگی در من باقی مانده است. من هنوز کودکم.
عباس
حجم
۳۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۳ صفحه
حجم
۳۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۳ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان