بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ذهن هولوتراپیک | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ذهن هولوتراپیک

بریده‌هایی از کتاب ذهن هولوتراپیک

۲٫۶
(۱۹)
این باور که خودآگاهی فردی بعد از مردنِ جسم به زندگی خود ادامه می‌دهد، یکی از توضیحات ممکن برای این مشاهدات است. اما خطاست اگر این توضیح را «دلیل» نهایی فرض کنیم. نباید فراموش کنیم که علم هرگز چیزی را «اثبات» نمی‌کند، بلکه فقط نظریه‌های موجود را «رد» و «اصلاح» می‌نماید. تاریخ علم به ما می‌آموزد که هیچ تک نظریه‌ای قادر نیست تمام وجوه یک پدیده را توضیح دهد و همیشه بیش از یک نظریه وجود دارد که مدعی توضیح دادن حقایق قابل‌مشاهده است. لذا این امکان وجود دارد که تجربه زندگیهای قبلی را قبول کنیم و توضیح دیگری غیر از این نظریه که ارواح بعد از مرگ به حیات خود ادامه می‌دهند یا اینکه خودآگاهی فرد از یک زندگی به زندگی بعدی، تداوم دارد، برای آن ارائه نماییم.
Javad Azar
کار درمانی نشان داده است که بسیاری از اختلالات عاطفی ریشه در تجربه زندگیهای گذشته دارد نه در زندگی فعلی، و علائمی که از این اختلالات ناشی می‌شوند، بعد از اینکه فرد فرصتِ یادآوری تجربه زندگی قبلی را که عامل آن علائم هستند، پیدا می‌کند، ناپدید می‌شوند یا کاهش می‌یابند. گذشته از این، تقارن‌های مرتبط با این تجربیات نشان می‌دهند که پدیده زندگی قبلی مستحق توجه جدی است. تحقیقات یان استیونسن (Ian Stevenson) روی بچه هایی که مدعی هستند وقایع زندگیهای قبلی را به یاد می‌آورند، نیز شواهد دیگری را در تأیید اهمیت این حوزه فراهم می‌کنند.
Javad Azar
نظریه تناسخ ربطی به باور و اعتقاد ندارد بلکه تلاشی است جدی برای مفهوم‌پردازی درباره تجربیات و مشاهدات عینی و مشخص در ارتباط با زندگیهای قبلی. هرچند وجود این تجربیات، واقعیتی است که هر محقق جدی و آشنا به حالات نامعمول خودآگاهی بر آن صحه می‌گذارد، اما راه‌های مختلفی برای تفسیر داده‌های واحد وجود دارد. این پرسش هیچ فرقی با دیگر پرسش‌های علمی ندارد. به هر حال، نظریه جاذبه معادل خودِ جاذبه نیست. به همین ترتیب، درحالی‌که ممکن است از جدی گرفتن تجربه زندگیهای قبلی امتناع کنیم به این دلیل که نظریه‌های تناسخ را دوست داریم، اما فکر نمی‌کنیم که همان شیوه تفکر را درباره جاذبه نیز به کار گیریم، یعنی افتادن اشیاء را انکار کنیم چون نظریه‌ای که آن را توضیح می‌دهد دوست نداریم.
Javad Azar
در سه قرن گذشته، نگرش منفی به تناسخ در فرهنگ غربی، به وضوح از سوی علوم نیوتونی تأیید شده است. پیش‌داوری رایج در جهان صنعتی معاصر، باعث طرد تمام انواع معنویت‌گرایی به عنوان اموری نادرست و گمراه‌کننده شده است. لذا شاهدیم که جهان میان آنهایی که اعتقاد راسخ به تناسخ دارند، افراد بی‌طرف یا اصولا بی‌علاقه، و کسانی که آن را یکسره مردود می‌دانند تقسیم شده است. درحالی‌که این دیدگاه را درباره باورها و پیشداوری‌هایمان درباره تناسخ، در ذهن داریم، اجازه بدهید دوباره به سؤال اصلی‌مان برگردیم. آیا تحقیقات جدید در زمینه خودآگاهی می‌تواند به حل مسئله کمک کند؟ مهم‌ترین کمک این است که درک کنیم صحبت درباره تناسخ به عنوان یک «باور» و یک عقیده، نه صحیح است و نه مفید. بگذارید توضیح بدهم.
Javad Azar
مشهورترین متفکر مسیحی که به گمانه‌زنی درباره بازگشت ارواح به زمین پرداخته اوریجن (Origen)، یکی از بزرگ‌ترین پدران روحانی همه دورانها بوده است. آثار وی که در قرن سوم میلادی به رشته تحریر درآمده‌اند (خصوصآ کتابِ درباره اصول نخستین)، از سوی شورای دوم کنستانتینوپل که در سال ۵۵۳ میلادی به فرمان امپراتور ژوستینین (Justinian) در تشکیل شد، محکوم گردید. در حکم این شورا آمده: «هر کس که افسانه حیاتِ قبلی ارواح را تأیید کند و مسلک شرم‌آوری را که از آن ناشی می‌شود بپذیرد، لعنت بر او باد!» هرچند این فرمان مسلمآ به قرار گرفتن تناسخ در زمره عقاید کفرآمیز کمک کرد، اما محققین دینی نشانه‌هایی از عقاید مشابه را در نوشته‌های سنت آگوستین، سنت جورج و سنت فرانسیس آسیسی یافتند.
Javad Azar
نباید فراموش کنیم که تناسخ و کارما دقیقآ سنگ‌بنای مذاهب اصلی هند یعنی هندوئیسم، بودیسم، جِینیسم، آیین سیک و آیین زرتشت است. تناسخ و کارما همچنین جزء لاینفک واجرایانا (Vajrayana) در تبت، بودیسم باطنی (esoteric) ژاپن و شماری از فرقه‌های بودایی جنوب آسیا است. در یونان باستان، چندین مکتب مهم فکری به وجود تناسخ باور داشتند؛ از جمله Pythagoreans، Orphics، و افلاطونیان. همین آموزه مورد قبول Essenes، Pharisees، Karaites و دیگر گروه‌های یهودی یا نیمه یهودی بود. به علاوه، نوافلاطونیان و Gnostics نیز بر همین باور بودند و بخش مهمی از خداشناسی kabbalistic ِ جامعه یهودیانِ قرون وسطی را تشکیل می‌دادند. عقاید مشابهی را نیز می‌توان در گروه‌هایی یافت که به لحاظ تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی تنوع زیادی دارند مثل قبایل مختلف آفریقا، Rastafarian های جاماییکا، سرخپوستان امریکا، فرهنگهای قبل از کلمب، kahuna های پلی‌نزی، طبیبهای (practitioner(umbanda برزیلی، Gauls، و Druids
Javad Azar
بارها و بارها شاهد بوده‌ام دو نفر که در زندگیهای قبلی با هم رابطه داشته‌اند تغییرات شدیدی را تجربه کرده‌اند که باعث رهایی آنها از گذشته شده و به آنها امکان داده تا زخمهای کهنه را درمان نمایند. این تغییر نگرش در فاصله چند دقیقه از هم اتفاق افتاده، درحالی‌که افراد درگیر آن اغلب هزارها مایل از هم فاصله داشته و هیچ ارتباط مستقیمی میان آنها وجود نداشته است.
Javad Azar
در فرآیند تجربه صحنه‌هایی از زندگی قبلی، افراد اغلب موفق به درمان آن دسته علائم عاطفی و جسمی می‌شوند که آنها را در زندگی فعلی عذاب می‌دهد. برای مثال، من شاهد بوده‌ام که بعد از تجربه زندگی قبلی، افسردگی مزمن، آسم با منشأ روانی، انواع فوبیاها، میگرنهای شدید، دردهای روان‌تنی و علائم مشابه کاهش یافته یا به کلی برطرف شده‌اند. اگر تجربه زندگی قبلی تنها همین نتیجه را داشت، می‌شد توضیح داد که درمانهای ناشی از این تجربه به خاطر حل‌وفصل نمادینی است که توسط روان انجام می‌شود. اما این درمانها اغلب شامل بُعد دیگری از واقعیت هستند و نشان می‌دهند در اینجا چیزی بیش از فرآیندهای نمادین درکار است. تجربه خودِ من از زندگی قبلی، که در بالا نقل کردم، باعث درمان یک تعارض درونی که در خودم احساس می‌کردم شد؛ درمانی که مستقیما به دیگران مربوط نمی‌شد و می‌توانست ماهیتآ نمادین باشد. اما، تجربه زندگیهای قبلی اغلب دیگران را نیز در بر می‌گیرد، و درمانی که از آن ناشی می‌شود می‌تواند شامل سطح جالبی از تقارن باشد
Javad Azar
وقتی جلسه به پایان خود نزدیک شد، به گریه افتادم و ترکیبی از خشم، اندوه و احساس بیچارگی، مرا از پای درآورد. بعد فهمیدم که جوآن دارد دستم را ماساژ می‌دهد. کم‌کم احساس کردم دستهایم شل می‌شوند و دیگر مثل سابق منقبض و کج و معوج نیستند. سرانجام، جوآن دستهایم را گرفت و آنها را به حالت جهانی دعا، به هم چسباند. ناگهان، نوعی حسِ رهاشدگی به من دست داد، گویی چیزی در اعماق وجودم درمان شده بود. از آن لحظه به بعد، دیگر هرگز آن تعارض و کشمکش میان شهوت‌گرایی و معنویت‌گرایی را که آزارم می‌داد تجربه نکردم.
Javad Azar
از فرط نومیدی تصمیم گرفتم راهب بشوم و سرانجام از پچورسکایا لاورا سر درآوردم. طی سالیان، دستهایم به شدت از شکل افتادند. آیا این به خاطر ورم مفاصل بود یا واکنشی هیستریک به تقلید از بیماری مادربزرگ عزیزم؟ آخرین صحنه‌ای که از این جلسه به یاد دارم مرگ خودم بود و نوعی آگاهی از اینکه مرا در تابوتی در کنار دیوارِ سردابه قرار دادند. دستهای معلول مرا را نمی‌شد به حالت دعا و به نشانه اتمام موفقیت‌آمیز زندگی رُهبانی، در هم قلاب کرد، که حتی در مرگ نیز نشانه دوری جستنِ تلخ من از زندگی شهوانی‌تری بود که در آرزویش بودم.
Javad Azar
صحنه ناگهان عوض شد. من در خیابانِ یکی از دهکده‌های مجاور بودم و احساس می‌کردم زندگی ساده اما شاد و سرزنده روستائیان روسیه، گریز هیجان‌انگیزی از سبک خشک زندگی خانواده متمول من است. متوجه شدم بارها به این مکان آمده‌ام. بعد خودم را در کارگاه تاریک و ابتدایی یک آهنگر دیدم. مردی غول‌پیکر و عضلانی، با بدنی نیمه‌برهنه و پرمو، مقابل کوره روشن ایستاده بود. آهنگر داشت با پتک بر تکه‌ای آهن گداخته می‌کوبید و روی سندان به آن شکل می‌داد. ناگهان درد شدیدی را در چشمم احساس کردم. تمام صورتم از درد منقبض شد و اشک روی گونه‌هایم دوید. با وحشت فهمیدم که تکه‌ای از آهن گداخته به صورتم خورده و بدجوری سوخته‌ام. درد عاطفی نوجوانی را تجربه کردم که صورتش به شکل وحشتناکی از ریخت افتاده، همراه با تمایلات جنسی که امکان ارضای آنها وجود نداشت و رنجِ طرد شدنهای مکرر به خاطر زخم‌های نفرت‌انگیزی که داشتم.
Javad Azar
موضوعی که می‌خواستم با آنها روی آن کار کند مربوط به تعارضی می‌شد که گاهی میان لذت‌جویی و معنویت‌گرایی احساس می‌کردم. من به طور کلی اشتیاق و عطش زیادی برای زندگی داشتم و از تمام لذتهایی که زندگی بشر فراهم می‌کند بهره‌مند می‌شدم. اما گاهی احساس می‌کردم کشش شدیدی به دوری جستن از دنیا دارم و دلم می‌خواهد زندگی‌ام را سراسر وقف معنویات کنم. دنیس مرا هیپنوتیزم کرد و یادم داد در زمان به عقب بروم و به جایی برسم که این مشکل از آنجا آغاز شده بود. ناگهان تبدیل به پسری روسی شدم که در باغی بزرگ و رو به خانه‌ای قصرمانند ایستاده است، خانه‌ای که فهمیدم خانه من است. شنیدم که جوآن داشت، گویی از فاصله خیلی دور، با من حرف می‌زد: «به بالکن نگاه کن!» بدون اینکه فکر کنم از کجا می‌دانست در آن لحظه دارم به خانه‌ای با بالکن نگاه می‌کنم، همان کاری را که گفته بود انجام دادم. پیرزنی را دیدم با دستهای چروکیده و کج‌ومعوج که در بالکن روی یک صندلی ننویی نشسته بود. می‌دانستم که او مادربزرگ من است، و عشق و محبت خاصی را نسبت به او در دلم احساس کردم.
Javad Azar
جوآن، که زنی فرانسوی بود، می‌توانست خودش را در حالت خلسه ناشی از هیپنوتیزم قرار دهد و صحنه‌هایی را از زمانها و مکانهای دیگر، شبیه به خاطراتِ زندگی گذشته، تجربه کند. وی مؤلف چندین کتاب بر پایه این توانایی خارق‌العاده بود. دنیس یک روانپزشک انگلیسی و متخصص هیپنوتیزم بود. آنها به اتفاق، مراجعین را هیپنوتیزم می‌کردند و از آنها می‌خواستند تا جایی که برای حل منبع مشکل خود نیاز دارند، در خاطرات خود به عقب بروند. در اغلب موارد، افراد منبع اصلی تعارضهای خود را در زندگیهای قبلی می‌یافتند. جوآن می‌توانست از تجربیات مراجعین مطلع شود و آنها را به سوی راه‌حل مشکل‌شان هدایت کند.
Javad Azar
از پشت دود غلیظ و معطر شده با عود، گروهی از راهبان را دیدم که سرود می‌خواندند و به نظر می‌رسید در خلسه عمیق هستند. درحالی‌که راهم را به کندی از درون دهلیزها پیدا می‌کردم، خودم نیز در یک حالت نامعمولِ خودآگاهی قرار داشتم؛ به وضوح احساس می‌کردم که این مکان را به خوبی می‌شناسم. می‌توانستم هر پیچی را در مسیرم، و هر چیزی که با آن برخورد می‌کردم را پیش‌بینی کنم. بعد به یک مومیایی رسیدم که دستهایش به خلاف بقیه، مثل حالت دعا در هم قلاب نشده بلکه در موقعیت عجیبی قرار گرفته بود. موجی از عواطف را احساس کردم که از اعماق وجودم سرازیر می‌شد. پیش از آن هرگز چیزی را که حتی دورادور شبیه به آنچه در آن لحظه احساس می‌کردم باشد، تجربه نکرده بودم. سفر کوتاهم را به پایان رساندم و به هتلم برگشتم، و از اینکه راهنمایان مؤسسه اینتوریست متوجه غیبتم نشده بودند نفس راحتی کشیدم.
Javad Azar
او در جلسات درمان، تصاویری از صحنه‌های جنگ و هیولاها، تصاویری از مزبله‌های انباشته از جسد، اسکلت، امعاواحشای گندیده، و زباله‌های بدبو را مشاهده کرد. جسد خودِ او، پیچیده در نوارهای متعفن، آنجا افتاده بود و سرطان در حال نابود کردن آن بود. بعد یک گوی بزرگ آتشین ظاهر شد و تمام گند و کثافت‌ها طعمه شعله‌های پالاینده آن شد و فورا از میان رفت. هرچند گوشت تن جسی نابود شد، اما فهمید که روحش زنده مانده و خداوند، در روز داوری، اعمال بد و نیک او را اندازه‌گیری می‌کند. در پایان، اعمال نیک جسی بر اعمال بد او چربید و احساس رهایی عظیمی بر او حاکم شد. در این لحظه، موسیقی آسمانی را شنید و شروع به درک معنای تجربه خود کرد. از پیام قدرتمندی آگاه شد که از طریق کانالهای غیرکلامی، در او جاری می‌شد، و به نظر می‌رسید وجودش را به تمامی در برمی‌گیرد. پیام این بود: «وقتی می‌میری، جسمت نابود می‌شود اما روحت نجات پیدا می‌کند؛ روحت همواره با تو خواهد بود. به زمین برمی‌گردی، دوباره زندگی می‌کنی، اما نمی‌دانی در زمین بعدی چه خواهی بود».
Javad Azar
طی سالیان، مشاهده افرادی که در حالات نامعمولِ خودآگاهی، تجربه زندگی قبلی را داشته‌اند مرا در مورد اعتبارِ این حوزه جذاب از تحقیق قانع کرده است. قصد دارم برخی نمونه‌ها را با شما در میان بگذارم که هم ثابت می‌کنند پدیده‌های زندگی قبلی بی‌نهایت مهم و در خور توجه هستند و اینکه شناخت آنها می‌تواند به ما در حل تعارضها و داشتن یک زندگی بهتر در زمان حال کمک کنند
Javad Azar
برای اکثر ما که در دامن سنت‌های اروپای غربی به دنیا آمده و بزرگ شده‌ایم، مفهوم زندگیهای قبلی و کارما، اگر نگوییم عجیب و کودکانه، دست‌کم بیگانه و ناآشنا جلوه می‌کند. اما به سختی می‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که برای هزاران سال، متون دینی در بسیاری جوامع بزرگ، درباره زندگیهای قبلی، تناسخ و کارما بحث کرده و تأثیر آنها را بر زندگی فعلی ما تشریح نموده‌اند. از دید این متون، «نامه اعمال» هیچ یک از ما موقع تولد پاک نیست. بلکه زندگی فعلی‌مان بخشی است از یک پیوستار که می‌تواند به گذشته‌های دور و تعداد زیادی زندگیهای قبلی، و به احتمال قوی به آینده و زندگیهای خیلی بیشتر، امتداد پیدا کند. در حالات نامعمولِ خودآگاهی، خاطره زندگیهای قبلی به درون فرشینه‌ای از تجربیات بافته می‌شود که شامل خاطرات زندگی فعلی از دوران تولد، نوباوگی، کودکی، نوجوانی و بزرگسالی است.
Javad Azar
برای مثال، خودم شاهد بودم فردی که هیچ شناخت قبلی از فرهنگهای باستانی نداشت، مراسم خاکسپاری مصریان را، بر اساس تجربه زنده زندگی قبلی، با جزئیات کامل شرح داد. وی اطلاعاتی را، با جزئیات کامل، درباره معنا و شکل اسرارآمیزِ تعویذها و جعبه‌های مربوط به مقابر، معنای رنگ‌های انتخاب شده برای مخروطهای خاکسپاری (funeral cones)، فن مومیایی کردن، و هدف از انجام برخی اعمال آئینی ارائه کرد. او در حالی‌که در قالب یک مومیایی‌کننده در مصر باستان فرو رفته بود، قادر بود اندازه و کیفیت نوارهای مومیایی، مواد مورد استفاده در آماده‌سازی لباس مومیایی، و شکل و معنای نمادین چهار کوزه کانوپیک (Canopic jars) که برای نگه‌داری از برخی اعضای بدن مومیایی مورد استفاد قرار می‌گیرفتند توضیح دهد. تحقیقات بعدی ما نشان داد جزئیات حرفهای وی درباره چهره‌های نمادین روی هر کوزه و محتوای خاص هر کدام، دقیق و صحیح بود، درحالی‌که این اطلاعات در دسترس عموم مردم قرار ندارد.( ۷ )
Javad Azar
هم در جلسات درمان و هم در کارگاه‌ها، افرادی را مشاهده کرده‌ایم که ایما و اشارات و ژستهای پیچیده متعلق به سنتهای کهنِ یوگی (Yogic) را بروز می‌دهند درحالی‌که از قبل هیچ شناخت یا تجربه‌ای از این اعمال معنوی نداشتند. در موارد متعدد، فرد خود را در حال شرکت در مراسمهای متعلق به فرهنگهایی تجربه می‌کند که، در حالات معمول خودآگاهی، به کلی برایش ناشناخته بودند. آنها بدون شناخت یا آموزش قبلی، حرکاتی را انجام می‌دهند متعلق به رقص خلسه!kung Bushman، چرخش دراویش در سنت صوفی‌گری، رقص‌های آئینی جاوه (Java) یا بالی (Bali)، و حرکات نمادینِ کاتاکالی هند که بیانگر مضامینی از اسطوره‌شناسی هندو، به نحوی که در ساحل مالابار (Malabar) اجرا می‌شوند. گاهی، افرادی که زندگیهای دیگر را تجربه می‌کنند به زبانهایی ــ گاهآ ناشناخته و باستانی ــ سخن می‌گویند که در زندگی روزمره خود هیچ شناختی از آنها ندارند. در برخی موارد، اصالت و صحت زبانهایی که مورد استفاده قرار می‌گیرند از طریق ضبط صدای آنها در جلساتی که این پدیده اتفاق افتاده، به اثبات رسیده است.
Javad Azar
سطح وسیع و بازی را دیدم و روی آن جمعی از هزاران سرخپوست. آنها در گروه‌ها یا طوایف مختلف، به دور حلقه‌ای از ریش‌سفیدانِ آرام و مصمم و بی‌حرکت، نشسته بودند. آنها از مردم خود جواب می‌خواستند: مرگ را انتخاب می‌کنند یا سفر را. کسانی که مرگ را انتخاب کرده بودند، به درون کلبه‌های دراز و کوتاه که به شکل شعاعی (radially) چیده شده بودند، رفتند. وقتی فرآیند تصمیم‌گیری به پایان رسید، ریش‌سفیدان با استفاده از تیرهای زهراگین، مرگ را به برادران و خواهران خود بخشیدند. آنها تیر را با آرامش می‌پذیرفتند، گویی تحقق مقدسِ زندگی آنهاست. وقتی آخرین نفرشان مُرد، زنها بلند شدند و رقص آشتی با مرگ را اجرا کردند، که شامل کاشتن و جوانه زدنِ دانه‌ها بود. بعد از آن، مردان برخاستند و رقص قدرت، صلح و آشتای با مرگ را اجرا کردند.
Javad Azar

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
۵۸,۵۰۰
۵۰%
تومان