بریدههایی از کتاب ذهن هولوتراپیک
نویسنده:استانیسلاو گروف، هال زینا بنت
مترجم:محمد گذرآبادی
انتشارات:انتشارات شرکت کتاب هرمس
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۶از ۱۹ رأی
۲٫۶
(۱۹)
جنگ پدیده پیچیدهای است و عوامل بسیاری در آن دخیلاند، از جمله ریشههای تاریخی، سیاسی، اقتصادی و روانشناختی. نباید تصور کنیم که میتوان جنگ را تنها به عوامل روانشناختی تقلیل داد. اما، درحالیکه به جنبههای محسوسترِ منازعاتِ موجود میان کشورها توجه زیادی شده، ابعاد و ریشههای روانشناختی این بحرانها مورد غفلت قرار گرفته است. تحقیقات جدیدِ خودآگاهی در این زمینه ادراکات و راهحلهای جالبی ارائه میکند. در حالات نامعمولِ خودآگاهی، اطلاعاتی که از ناخودآگاه پدیدار میشود معمولا حاوی مضامینی از جنگ، رژیمهای تمامیخواه، انقلابها، وحشت اردوگاههای کار اجباری و نسلکشی است. صحنه هایی که این مضامین را بیان میکنند ممکن است بینهایت شدید باشند و با طیف کاملی از عواطف و احساسهای جسمی قربانیان و مرتکبین هر دو، تجربه شوند.
Javad Azar
درحالیکه شاهد شکست تلاشها برای تبیین آسیبشناسی فردی بر اساس مدل سنتی زندگینامهای هستیم، نابسنده بودن این روشها زمانی بیشتر آشکار میشود که از آنها برای تبیین آسیبشناسی جمعی جنگهای خونین، انقلابها، بیرحمیهای رژیمهای تمامیخواه، ددمنشی اردوگاههای کار اجباری و نسلکشی استفاده کنیم. دردهای عاطفی دوران نوباوگی و کودکی، به همان ترتیبی که رفتارهای به شدت خشن افراد را توضیح نمیدهد، قادر به تبیین رفتارهای نابهنجار در این ابعاد نیز نمیباشد.
آسیبهای روانی ناشی از تجربیاتی که بعد از تولد به روان ما شکل میدهند برای تبیین وحشتهای نازیسم، ستمگریهای رژیم استالین یا رفتارهای تکاندهنده رژیم آپارتاید کافی نیست. اما بعد از اضافه کردن تجربیات پیش از تولد و فرافردی که در حالات نامعمولِ خودآگاهی آشکار میشوند، درک این وقایع آسانتر میگردد. ضربه تولد شامل نوعی تقلای مرگ و زندگی است و این قابلیت را دارد که تبدیل به مبنایی برای بسیاری از عواطف شدید و افراطی شود.
Javad Azar
ابعاد اساطیری بسیاری از تجربیات روانپریشانه معرف یک ویژگی نرمال و طبیعی حوزه فرافردی روان است، نکتهای که یونگ با مفهوم ناخودآگاه جمعی و کهنالگوها، به آن اشاره دارد. علاوه بر این، ظاهر شدن این عناصر عمیق از ناخودآگاه را میتوان به منزله تلاش روان برای خلاص شدن از آثار آسیبزا و ساده کردنِ عملکرد خود تلقی کرد.
همسرم کریستینا و من با توجه به تمام این مشاهدات به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از حالاتی که در حال حاضر بیماری روانی تشخیص داده میشوند، و از طریق داروهای سرکوبکننده، معالجه میشوند، در حقیقت بحرانهای روانی ـ معنوی، یا آن طور که ما آنها را مینامیم، «اضطرارهای معنوی» هستند. این حالات اگر به درستی درک و حمایت شوند، ممکن است منجر به درمان و تحول شخص گردند. در طی قرون و اعصار، حالاتی از این دست در ادبیات غرفانی به منزله جنبههای مهمی از سفر معنوی، تشریح شدهاند. آنها در زندگی شمنها، بنیانگذاران ادیان بزرگ، مقدسین، پیامبران، زاهدان (renunciates) و آشنایان (initiates) به اسرار مقدس در همه اعصار روی دادهاند
Javad Azar
ما با مشاهده مراجعین در حالات نامعمولِ خودآگاهی، کشف کردیم که علائم روانرنحورانه یا روانتنی در آنها اغلب به چیزی بیش از سطح زندگینامهای روان مربوط میشود. در آغاز ممکن است متوجه شویم که علائم بیماری با رویدادهای آسیبزایی که فرد در نوباوگی یا کودکی تجربه کرده ارتباط دارد، به همان نحوی که در روانشناسی سنتی تشریح میشود. اما وقتی فرآیند ادامه پیدا میکند و تجربیات عمیقتر میشوند، متوجه میشویم که همان علائم با جنبههای خاصی از ضربه تولد در ارتباط هستند. آنگاه میتوان ریشههای دیگرِ همان مسئله را در منابع فرافردی، مثل تجربهای در زندگی قبلی، یک مضمونِ کهنالگویی حل نشده یا همذاتپنداری فرد با یک حیوان خاص، نیز دنبال کرد.
Javad Azar
تحقیق در باره حالات نامعمولِ خودآگاهی همچنین باعث شناخت تازهای از اهمیت نسبی اطلاعات زندگینامهای بعد از تولد میشود. در جریان اصلی روانپزشکی، تصور بر این است که تجربیات آسیبزا در اوان کودکی، در کنار رویدادهای جدیدتر در زندگی مراجع، منابع اصلی روانرنجوریها و بسیاری از اختلالات روانتنی است. از چند استثنا که بگذریم، نظریهپردازانِ روانپزشکی بر این باورند که اختلالات روانپریشانه را نمیتوان صرفا بر اساس روانشناسی درک کرد بلکه دلیل آن باید نوعی آسیب به مغز باشد که هنوز شناخته نشده است. معالوصف، جدیدترین تحقیقات ما، هر دو فرض بالا را به چالش میکشد.
Javad Azar
کار روی افرادی که حالات نامعمولِ خودآگاهی را تجربه میکنند باعث شده درک ما از آن دسته اختلالات عاطفی و روانتنی که دلیل روشن ارگانیک ندارند، بسیار تغییر کند و به شناخت عمیق و تازهای از آنها برسیم. این کارها نشان داده که همه ما دارای سوابق درونی از آسیبهای جسمی و عاطفی هستیم، سوابقی که برخی منشأ زندگینامهای یا پیش از تولد دارند و برخی ماهیتآ فرافردی هستند. برخی از افراد میتوانند به کمک تکنیکهای مدیتیشن به تجربیات پیش از تولد و فرافردی برسند و برخی دیگر فقط از رواندرمانی تجربهای گسترده یا مصرف مواد روانگردان نتیجه میگیرند. در افرادی که مکانیسمهای دفاعی روانشناختی آنها خیلی سف و سخت نیست، اینگونه اطلاعات ناخودآگاه ممکن است به شکلی خودانگیخته و در حین فعالیتهای روزمره آنها ظاهر شوند.
Javad Azar
طی قرن حاظر، روانشناسی و روانپزشکی دانشگاهی، معنویت را محصولِ خرافهپرستی، تفکر جادویی بدوی و آسیبشناسی علنی تلقی کرده و آن را رد کردهاند. اما در پرتو درک تازهای که حاصل تحقیقاتِ دو دهه گذشته در زمینه خودآگاهی است، کمکم متوجه میشویم که ظهور و تداوم معنویت به واسطه تجربههای پیش از تولد و فرافردی است که ریشه در اعماق ذهن بشر دارند. این تجربیاتِ ژرفبینانه به قول یونگ، دارای یک کیفیت مینوی اولیه هستند. آنها منبع اصلی تمام ادیان بزرگ محسوب میشوند. از این گذشته، روشن شده است که انسانها نیاز عمیقی به تجربههای فرافردی و حالاتی دارند که در آنها از هویت فردی خود فراتر میروند و جایگاه خود را در یک کل بزرگتر که بیزمان است احساس میکنند. به نظر میرسد این تمنا و نیازِ معنوی اساسیتر و ناگزیرتر از سائق جنسی است و اگر ارضا نشود ممکن است به اختلالات شدید روانی منجر گردد.
Javad Azar
یافتههای جدید علمی کمکم صحت باورها در فرهنگهای چند هزار ساله را تأیید میکنند و نشان میدهند که روان فردی ما، در تحلیل نهایی، جلوهای از خودآگاهی کیهانی و هوشی است که در همه هستی جریان دارد. تماس ما با این خودآگاهی کیهانی هرگز به طور کامل قطع نمیشود زیرا ما هرگز کاملا از آن جدا نیستیم. این مفهوم به شکلی مستقل در سنتهای عرفانی سراسر جهان یافت میشود و آلدوس هاکسلی آن را «فلسفه جاودانی» نامیده است.
رویکرد جدید به روان انسان، که پیشرفتهترین تحقیقات ما ناظر بر آن است، شکاف میان علوم سنتی غربی و حکمت نظامهای معنوی را که مبتنی بر قرنها مشاهده روشمند خودآگاهی است، برطرف میکند. اگر نقشه جدیدی را که در این کتاب تشریح شده مد نظر قرار دهیم، پدیدههای مهم فرهنگی مثل شمنیسم، نظامهای معنوی شرق و سنتهای عرفانی جهان ناگهان تبدیل به شکلهای بههنجار و قابلدرکی از تلاش بشر میشوند، و نه انحرافاتی در حوزه آسیبشناسی روانی یا هوسهای بیاعتبار.
Javad Azar
جدیدترین تحقیقات ما نشان میدهند که خودآگاهی و تجربه بشر از مغز تأثیر میپذیرد، اما منشأ آن در مغز نیست و وابستگی مطلق نیز به آن ندارد. خودآگاهی به وضوح قادر است کارهایی انجام دهد که مغز و اعضای حسی ما توان انجام آنها را ندارند. گمان به صحت این امر فقط به روانشناسی فرافردی محدود نمیشود و درواقع توسط یکی از بنیانگذاران تحقیقات جدید مغز، جراح مشهور اعصاب وایلدر پنفیلد، ابراز شده است. پنفیلد در سالهای آخر زندگیاش کتاب راز ذهن را نوشت و در آن مشاهداتش را درباره رابطه مغز انسان و خودآگاهی خلاصه کرد. او ابراز داشت که به عنوان جراح اعصاب اعتقاد دارد منبع خودآگاهی در مغز نیست. تحقیقات بعدی، و خصوصآ مرگشناسی در بخش مطالعاتِ تجربیات نزدیک مرگ، شواهد متقاعدکنندهای را در تأیید موضع پنفیلد فراهم کرده است.
Javad Azar
تجربه خودآگاهی کیهانی، ادراکات مهمی را به همراه دارد که درک ما را از بالاترین اشکال آفرینندگی عمیقتر میسازند. نوشتههای موجود در زمینه آفرینندگی، آکنده از الهامات استثنایی و شگفتآور هنری، علمی، فلسفی و دینی است که از یک منبع فرافردی نشأت میگیرند و در حالات نامعمولِ خودآگاهی به وقوع میپیوندند. حتی کوچکترین «جرقههای» بینش عرفانی اغلب باعث نتایج فوقالعاده و استثنایی میشوند. میزان مشارکت افراد در این لحظات روشنبینی و کشف، از فردی به فرد دیگر خیلی فرق میکند. مکانیسمهای دخیل، درمجموع به سه دسته بزرگ تقسیم میشوند.
Javad Azar
همذاتپنداری با انرژی خلاق کیهان اغلب باعث نگرشی جدید به زندگی و مبنای درکی جدید از هستی میشود. اغلب افراد بعد از پی بردن به جایگاه کیهانی خود احساس شعف و سرخوشی میکنند و به مسائل روزمره خود از زاویهای یکسر تازه مینگرند. خیلیها دیگر احساس نمیکنند قربانی مشکلات و مصائب روزمره یا حتی مسائل جهانی مثل منازعه و جنگ اقتصادی هستند، و میدانند که در سطحی دیگر، در خلق یک درام جهانی شرکت فعال دارند.
گاهی ممکن است افراد به این دست بینشهای کیهانی، واکنش منفی نشان دهند. برای بعضیها بازگشت به خودآگاهی روزمره و پذیرش نقشهایی که با توجه به تجربه تازه خود، جزئی و بیاهمیت جلوه میکند، دشوار است. گروهی دیگر ممکن است بعد از پی بردن به اینکه آدمیان صرفا بازیگران یک نمایش کیهانی از قبل تعیین شده هستند، احساس سرخوردگی کنند و از چشم گشودن به این واقعیت امتناع نمایند
Javad Azar
این سفرِ دور دنیا، غیرعادیترین سفر زندگیام بود. طراحی هوشمندانه مناظر، پیوسته مرا غرق در خلسه شناختی میکرد. گرچه این تجربهها فینفسه شگفتانگیز بودند اما تأثیرگذارترین جنبه جلسه امروز برای من، خودِ ابعاد کشفشده جهان نبود، بلکه معنایی بود که دیدهها و ادراکات من برای آن خودآگاهی که با آن بودم داشت. از اینکه کسی را داشته باشد که کارش را به او نشان دهد خیلی خوشحال بود. احساس کردم میلیاردهاسال صبر کرده تا خودآگاهی مجسم به جایی برسد که عاقبت یک نفر بتواند کاری را که کرده ببیند، درک کند و ارج بنهد.
تنهایی این هوش را که چنین شاهکاری آفریده و کسی را نداشته تا از کارش تقدیر کند، احساس کردم و به گریه افتادم. برای تنهاییاش و از مهابتِ عشق عمیقی که این تنهایی را به عنوان بخشی از یک نقشه بزرگتر پذیرفته بود، گریستم. در پس خلقت، عشقی را احساس کردم با ابعادی خارقالعاده. همه هستی نمودِ عشق است.
Javad Azar
چهرههای کهنالگویی خدایانِ رستگار و خشمگین هر دو، از نعمتِ انرژی فراوان و قدرت مینوی برخوردارند. وقتی با آنها روبهرو میشویم، تجربه ما معمولا همراه با عواطف شدید است. واکنش ما بستگی به ماهیت خدایی دارد که با آن برخورد کردهایم؛ این واکنش میتواند هر چیزی از شور و شعف و احساس سعادت مطلق تا وحشتِ متافیزیکی، درد طاقتفرسای جسمی یا عاطفی و احساس دیوانه شدن باشد. اما این مواجهه هر چقدر هم که قدرتمند باشند، فرد حس نمیکند که با باری تعالی یا نیروی غایی در جهان روبهرو شده است. این خدایان ــ سعادتمند یا خشمگین ــ خودشان مخلوقِ نیروی برتر و تجسمِ اصول کلیدی جهان هستند. جوزف کمبل در بسیاری از سخنرانیهایش، خصوصآ در زمینه عبادت دینی، به این واقعیت اشاره کرد.
Javad Azar
مایا (Maya) را دیدم، یک اصل اسرارآمیزِ اثیری و نمادِ توهمی که جهان مادی را خلق میکند. چهرهای آنیماگونه را دیدم که تجسم اصل یا نیروی ازلی زنانه بود. چهرهای هولناک و مارسگونه (Mars) را دیدم که به نظر میرسید اصلِ مسئولِ جنگها در سراسر تاریخ بشر است. چهره شاهانه حاکم (ruler)، گوشهنشینِ (Hermit) منزوی، دغلبازِ مرموز، و عشاق، نماینده تمام درامهای جنسی در همه اعصار، را دیدم. همه آنها به من تعظیم کردند، گویی به خاطر نقشآفرینی عالی خود در بازی الهی عالم، انتظار تشویق و قدرشناسی داشتند. به نظر میرسید از احساس ستایش شدیدی که نسبت به آنها داشتم به راستی لذت میبرند.
Javad Azar
اصول جهانی که تجسم انسانی یافته بودند (کهنالگوها)، اصولی که در یک تعامل پیچیده، توهم جهان پدیدار را خلق میکنند، بازی الهی خودآگاهی کیهانی که هندوها آن را لیلا (lila) مینامند. این صحنه عظمت و شکوهی داشت که قادر به وصف آن نیستم.
کهنالگوهایی که دیدم چهرههای متغیر و ناپایداری بودند با وجوه، سطوح و ابعاد متعدد معنایی. محال بود که بتوان روی جنبه خاصی از آنها تمرکز کرد، چون درحالیکه داشتم مشاهدهشان میکردم، به صورت درهمآمیزیهای هولوگرافیک بینهایت پیچیده و ظریف، در حال تغییر و تحول دائم بودند. به نظر میرسید هر یک از آنها معرف جوهر و عصاره کارکرد خود و همزمان تمام جلوههای عینی این اصل در جهان پدیدار است. در عین حال که موجودات آشکارا منفردی بودند، شمار عظیمی از دیگر موجودات و موقعیتها از تمام زمانها و مکانهای تاریخی را در خود جای داده بودند.
Javad Azar
در این دسته از تجربیات فرافردی، مرز میان واقعیت عینی و قلمرو اسطورهای ناخودآگاه جمعی از میان میرود. فرد ممکن است اصلا نداند که تجربهاش یک دیدار واقعی از سیارهای دورافتاده در کیهان ما، سفری میانبُعدی (interdimensional) به یک جهان موازی، یا حالتی ژرفبینانه و مربوط به ناخودآگاه جمعی است. همین مشکل تفسیر ممکن است در مورد تجربه دیدن بشقابهای پرنده (یوفو) از جهانهای خارج از جهان ما و برخورد با بیگانههای هوشمند نیز پیش بیاید. همان طور که در بحث بشقابهای پرنده خواهید دید، تجربیاتی از این نوع کیفیتی غیرعادی دارند که آنها را در وضعیت نامشخص میان واقعیت موردِ اجماع و دنیای خودآگاهی و کهنالگوها قرار میدهد.
Javad Azar
حجم
۶۰۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۷ صفحه
حجم
۶۰۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۷ صفحه
قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
۵۸,۵۰۰۵۰%
تومان