بریده‌هایی از کتاب قدرت شروع ناقص

عشق‌بازی با ایدهٔ خام هنر نیست، هنر آن است که ایدهٔ خام را با بهبودهای پیاپی به مرحلهٔ پختگی و تکامل برسانید.

صرف‌نظر از این‌که چقدر از مشکل فاصله گرفته‌اید، باید در طول این زمان کار سرگرم‌کننده‌ای انجام دهید که مشکل کاملاً از ذهن شما خارج شود.

می‌توان چالش‌های خلاقانه را حتی مدت بیشتری کنار گذاشت.

۵. اصلاح و پختن ایده: هر ایده برای موفقیت باید آزمایش شود، نقد شود و در صورت لزوم اصلاح شود.

۴. تجلی ایده: گاهی بعد از استراحتی کوتاه، به شرط آن‌که در طول استراحت به مشکل فکر نکرده باشید، چیزی که قبلاً دربارهٔ آن به بن‌بست رسیده بودید ناگهان با بینشی جدید به ذهن شما برمی‌گردد.

۳. فاصله‌گرفتن از مشکل: در مرحلهٔ سوم، مشکل را کاملاً از ذهن خود بیرون می‌کنید و با کاری مفرّح و هیجان‌انگیز سرگرم می‌شوید.

۲. موشکافی اطلاعات: در این مرحله،‌ آموخته‌های خود را از زوایای مختلف بررسی و آن‌ها را با هم ترکیب می‌کنید.

یانگ معتقد بود که فرایند خلاقانه در پنج مرحله رخ می‌دهد: ۱. جمع‌آوری اطلاعات: در طول این مرحله بر دو چیز تمرکز می‌کنید: ۱) یادگیری موضوعات خاصِ مرتبط با فعالیت کنونی شما ۲) یادگیری موضوعات عمومی دیگر.

از همه مهم‌تر، توانایی ساخت ترکیبات جدید کاملاً به توانایی شما در درک روابط بین مفاهیم وابسته است. اگر بتوانید بین دو ایدهٔ قدیمی پیوند جدیدی برقرار کنید، کاری خلاقانه انجام داده‌اید.

براساس صحبت‌های یانگ، ایده‌های نوآورانه زمانی شکل می‌گیرند که ترکیب جدیدی از اجزای پیشین به دست بیاید. به عبارتی، تفکر خلاقانه به معنای خلق ایده از هیچ نیست، بلکه به معنای ساخت و پرداخت دانسته‌های فعلی و استفاده از این دانسته‌ها در قالبی نو برای خلق ایده‌های جدید است.

تنها انتخاب غلط این است که انتخابی نداشته باشید.

اگر هدف‌تان واقعاً برای‌تان مهم است، از زُل‌زدن به حواس‌پرتی‌ها اجتناب کنید و فقط به چیزی که باید متعهد باشید.

نیازی نیست یاد بگیرید چطور روی چیزهای درست تمرکز کنید. فقط به مبانی متعهد باشید. ابتدا شالودهٔ عادت خوب را پی‌ریزی کنید، بعداً کلی وقت برای پرداختن به جزئیات هست.

به گفتهٔ پروفسور بی جی فوگ از دانشگاه استنفورد، «شما هیچ‌گاه نمی‌توانید فقط یک رفتار خود را عوض کنید. رفتارهای ما درهم‌تنیده‌اند، بنابراین با تغییر یک رفتار سایر رفتارها نیز تغییر می‌کنند.»

همین که فکر کنید باید «بیشتر یاد بگیرید» یا «قبل از شروع همه چیز را ردیف کنید» اغلب ممکن است مانع بزرگی شود و شما را از انجام کارهای واقعاً مهم بازدارد.

شما فکر می‌کنید تجربیات شخصی‌تان هشتاددرصد اتفاقات دنیاست، درحالی‌که شاید آن‌ها فقط ۰.۰۰۰۰۰۰۰۱‌ درصد اتفاقات دنیا باشند.

پیش از آن‌که زندگی‌تان تندبادی از فعالیت‌ها شود، کتابی بخوانید که از شما آدم بهتری بسازد

ایمیل از بدهی‌های زمانی است که اغلب افراد هر روز با آن سروکار دارند. وقتی امروز ایمیلی ارسال می‌کنید، خودتان را متعهد کرده‌اید که روزی پاسخ آن را بخوانید یا به آن پاسخ دهید. با ارسال هر ایمیل، بدهی کوچکی برای شما نوشته می‌شود که در آینده باید غرامتش را بپردازید.

بدهی‌های زمانی آن دسته از کارها یا انتخاب‌های امروز شما هستند که در آینده باعث اتلاف زمان خواهند شد.

دارایی‌های زمانی آن دسته از کارها یا انتخاب‌های امروز شما هستند که در آینده باعث صرفه‌جویی در زمان می‌شوند.