بریده‌هایی از کتاب رها کردن آسان نیست

زندگی‌کردن با یک "قربانی" سخت است. به‌سادگی انرژی شما را تخلیه می‌کند و وقتی با او هستید احساس خستگی و درماندگی می‌کنید.

دلایل زیادی وجود دارند که چرا مردم نقش قربانی را بازی می‌کنند و گاهی حتی نمی‌دانند دارند چنین کاری را انجام می‌دهند. بیشتر افرادی که چنین رفتاری در پیش می‌گیرند زمانی قربانی خطای دیگران بوده یا از کسی که به او اعتماد داشته‌اند به‌شدت ضربه خورده‌اند.

بله، آن‌ها دلتان را شکستند؛ ولی این بدین معنا نیست که شما پیوسته نقش قربانی را بازی کنید تا دیگران با شما همدردی کنند. شما قوی‌تر از چیزی هستید که فکرش را می‌کنید. این قوی‌بودن را نشان بدهید.

مجردهای زیادی هم هستند که بهترین روزهای زندگی‌شان را می‌گذرانند؛ چون هیچ وابستگی عاطفی‌ای ندارند؛ نه دعوایی، نه نگرانی‌ای، نه اضطرابی. فقط گذراندن زندگی جوری که انگار آخرین روز زندگی‌شان است. همیشه خوشحالند چون نیاز نیست نگران شخص دیگری باشند. بیشتر از هرچیز نگران سلامتی و خوشحالی خودشان هستند. به‌همین‌خاطر مهم است این ایدهٔ قدیمی را فراموش کنید که می‌گوید بودن در زندگی کسی به این معناست که همواره خوشحال خواهید بود. اول از مجردبودنتان خوشحال باشید و بعداً دنبال کسی برای عشق‌ورزیدن بگردید.

طبیعی است که بخواهید همراهی داشته باشید، بخواهید با دیگران ارتباط برقرار کنید تا ایده‌هایتان را مطرح کنید، ولی باید این فکر را از سرتان بیرون کنید که رابطه‌داشتن با کسی به این معناست که شاد هستید.

برای بعضی از مردم سخت است که با خودشان وقت بگذرانند. میلشان به قرارگرفتن در یک رابطهٔ دیگر قدرت تعقلشان را مختل می‌کند، چون نمی‌خواهند وقتشان را "هدر" بدهند و خودشان را به‌درستی بشناسند. ترجیح می‌دهند این اعتقاد عمومی مبنی‌بر اینکه مجردبودن "بد" است و بودن در یک رابطه، "طبیعی" است را باور کنند. هیچ‌کدام از این حرف‌ها واقعیت ندارند.

از ترس مجردماندن، شتابان وارد رابطهٔ دیگری نشوید. وقتی مردم چنین کاری می‌کنند به چیزی کمتر از لیاقتشان راضی می‌شوند و درنهایت سال‌ها در یک رابطهٔ ناسالم باقی می‌مانند؛ چون اعتقاد دارند لیاقت چیز بهتری را ندارند. احساس تنهایی وحشتناک است، ولی به این معنا نیست که مجبور هستید به‌سرعت وارد یک رابطهٔ دیگر شوید تا این جای خالی را پر کنید.

وقت، وقت شماست. از آن لذت ببرید. با تمام وجود این لحظه‌ها را زندگی کنید. سر فرصت خودتان را برای رابطهٔ بعدی آماده کنید، ولی هر کاری می‌کنید عجله نکنید. خودتان را بررسی کنید و هرچیزی را که لازم است درست شود، درست کنید.

جنبهٔ موردعلاقهٔ من درمورد مجردبودن استقلال آن بود؛ اینکه هر کاری می‌خواستم انجام می‌دادم بدون اینکه لازم باشد به کسی جواب پس بدهم. می‌توانستم مسافرت بروم، بیرون بروم، مهمانی بروم، در خانه استراحت کنم، یک تفریح تازه شروع کنم، به باشگاه بروم... تقریباً هر کاری می‌توانستم انجام بدهم بدون اینکه نیاز باشد خودم را با برنامه‌های شریک زندگی‌ام هماهنگ کنم. این حرف‌ها به این معنا نیست که شما برای کارهایتان نیاز به تأیید کسی دارید، چون در آن‌صورت یعنی آن‌ها شما را کنترل می‌کنند؛ ولی واقعیت این است که وقتی مجرد هستید می‌توانید هر کاری دوست دارید انجام بدهید بدون اینکه نیاز به توضیحی باشد.

مجردبودن باعث می‌شود روی چیزهایی که از دستتان دررفته یا نسبت به آن‌ها بی‌توجه بوده‌اید بیشتر تمرکز کنید. بعضی از مردم روی شغلشان تمرکز می‌کنند، چون برایشان در حکم یک هدف خوب و دست‌یافتنی است و بعضی دیگر روی سلامتشان تمرکز می‌کنند، چون اعتقاد دارند انرژی بیشتر باعث انگیزه‌شان می‌شود. بعضی هم این وقت را صرف توجه بیشتر به خودشان می‌کنند. اگر این کارها را می‌کنید عالی است چون نشان می‌دهید دارید از خودتان مراقبت می‌کنید و این بهترین هدیه‌ای است که می‌توانید به خودتان بدهید.

مجردبودن امتیازات زیادی دارد و پذیرفتن آن‌ها باعث رشدتان می‌شود.

مجردهای زیادی به‌اندازهٔ متأهل‌ها از زندگی‌شان راضی هستند. فکر می‌کنم این موضوع به این خاطر است که افراد زیادی از اینکه لازم نیست پستی‌وبلندی‌هایی را که متأهل‌ها در روابطشان دارند طی کنند، احساس آرامش می‌کنند. یکی از بدترین چیزها درمورد جدایی و احساسات بعدازآن، این است که افراد فکر می‌کنند دوباره باید همه‌چیز را از اول شروع کنند. حتی آشناشدن با مردان جدید هم برایتان سخت است، چون دیگر نمی‌دانید چطور مجرد به‌نظر برسید.

این روزها مردم عجله دارند ازدواج کنند یا با کسی یک رابطهٔ متعهدانه داشته باشند، درحالی‌که بهترین رابطه‌ای که در زندگی می‌توانید داشته باشید رابطه با خودتان است. اصلاً وظیفه ندارید کسی را خوشحال کنید. این یادتان باشد.

مجردبودن ممکن است ابتدا کمی ترسناک به‌نظر برسد، چون نمی‌دانید باید در انتظار چه چیزی باشید؛ ولی نباید بترسید. مجردبودن بهترین فرصت برای رشد و شناخت بهتر خودتان است.

حتی اگر مجرد باشید اضافه‌کردن شخص دیگری به زندگی‌تان باعث نمی‌شود زندگی‌تان ارزشمندتر شود.

بخشی از وجودم اعتقاد داشت که متأهل‌بودن بهتر از مجردبودن است. فکر می‌کردم اگر او کنارم نباشد زندگی‌ام دیگر معنایی نخواهد داشت ـ اشتباه می‌کردم.

دست از بزرگ‌کردن و باشکوه نشان‌دادن روابط بردارید. مجردبودن هیچ عیبی ندارد. چه در یک رابطه باشید و چه نباشید، زندگی هنوز پر از تجربه و درس است.

درنهایت همین‌که در حال تلاش برای بهبودی هستید و از هر نوع تماسی با آن شخص دوری می‌کنید باعث می‌شود در مسیر درست قرار بگیرید.

بعضی از مردم حتی از آن شهر می‌روند تا با شریک سابقشان در تماس نباشند و به‌نظرم نمی‌توان آن‌ها را سرزنش کرد. همهٔ افراد نمی‌توانند به‌سرعت و به‌آسانی گذشته را رها کنند، ولی اگر این کار باعث آرامشتان می‌شود چمدان‌هایتان را ببندید و زندگی‌تان را در جای جدیدی شروع کنید.

احتمالاً حرف‌نزدن درمورد این شخص بسیار دردناک خواهد بود و خاطرات زیادی به ذهنتان هجوم می‌آورد، ولی اگر دنبال راهی هستید تا گذشته را رها کنید باید تصمیم درست را بگیرید و از او دور بمانید.