بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دست‌های آلوده | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دست‌های آلوده

بریده‌هایی از کتاب دست‌های آلوده

نویسنده:ژان پل سارتر
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۴.۲از ۲۵۴ رأی
۴٫۲
(۲۵۴)
خيلی حرف می‌زنی، هوگو، هميشه خيلی. برای اينکه وجودت را حس کنی احتياج به حرف زدن داری.
melik
آدمکش‌ها آدم‌هايی هستند که قوه‌ی تخيل ندارند؛ زياد برايشان فرق نمی‌کند که کسی را از زندگی محروم کنند. چون هيچ تصوری، هيچ تخيلی درباره‌ی زندگی ندارند. من آدم‌هايی را که از مرگ ديگران می‌ترسند ترجيح می‌دهم؛ چون همين دليل آن است که اين جور آدم‌ها بلدند زندگی کنند.
صاد
آدم‌های فعلی مورد علاقه‌ی من نيستند. آدم‌هايی که بعدها می‌توانيم تربيت کنيم مورد علاقه‌ی منند.
Yarin
هوگو: می‌بينی؛ ناراحت کننده اين است که گفتگو را بيشتر از اين نمی‌شود ادامه داد. (يک لحظه سکوت)
نون صات
تو چطور فهميدی عقايد تو صحيح است؟ در صورتی که حتی نمی‌توانی آن‌ها را برای او ثابت کنی.
❤ محمد حسین ❤
هوگو: من استعداد هيچ کاری را ندارم. هوده‌رر: استعداد نوشتن را که داری. هوگو: نوشتن! کلمات! همه‌اش کلمات! هوده‌رر: پس چه؟ بايد موفق شد. روزنامه نويس خوب بودن خيلی بهتر از آدم‌کش بد بودن است.
هومن
می‌دانی آدم‌های لجوجی اند. افکار و عقايد را ساخته و پرداخته قبول می‌کنند و بعد مثل خدا بهش ايمان پيدا می‌کنند.
Andrey
هوده‌رر: هر وسيله‌ای مشروع است به شرط اينکه قاطع و مفيد باشد.
Andrey
تنها مزيت من نسبت به مرده‌ها اين بود که هنوز می‌توانستم فکر کنم که شما در باب من فکر می‌کنيد.
Andrey
هوگو: نه. (يک لحظه) بارها اتفاق افتاده که حاضر بوده‌ام دستم را ببرند و در عوض يک مرد حسابی بشوم و بارهای ديگر به نظرم آمده است که هيچ دلم نمی‌خواهد از دوره‌ی جوانی يک قدم آن طرف‌تر بگذارم. هوده‌رر: من نمی‌فهمم يعنی چه. هوگو: چطور؟ هوده‌رر: من اصلاً نفهميدم جوانی يعنی چه؟ من يک راست از بچگی به سن کهولت رسيدم.
mandana sadeghi
همين‌طور می‌شود که يک عده از مردم در عين حال که همه شرافتمند و همه علاقمند به مملکت خودشان هستند، بر اثر مفاهيم مختلفی که از وظايف واحد خود پيدا می‌کنند، از هم جدا می‌مانند.
نون صات
دروغ هم می‌گويم و هيچکس را هم تحقير نمی‌کنم. دروغ را من اختراع نکرده‌ام. دروغ در يک جامعه‌ی طبقاتی متولد شده و هر کدام از ما از وقتی به دنيا آمده‌ايم، آن را به ارث برده‌ايم. برای از بين بردن طبقات بايد از تمام وسايل استفاده کرد.
Mobina Mohamadi
اولگا: گرسنه‌ای؟ هوگو: دلت می‌خواهد گرسنه باشم. هان؟ اولگا: برای چه؟ هوگو: چون غذا دادن کار آسانی است. فاصله‌ی آدم را حفظ می‌کند. و تازه آدمی که غذا می‌خورد قيافه‌ی آرام و صلح‌جو دارد. (پس از لحظه‌ای) متشکرم. نه گرسنه‌ام نه تشنه.
❤ محمد حسین ❤
آدمی که ميل به زندگی ندارد اگر ديگران بتوانند به کار بکشندش ممکن است به دردی بخورد.
khazar
جنايت من نيست که مرا می‌کشد. مرگ او است که آخرش مرا خواهد کشت
Andrey
چون غذا دادن کار آسانی است. فاصله‌ی آدم را حفظ می‌کند. و تازه آدمی که غذا می‌خورد قيافه‌ی آرام و صلح‌جو دارد.
melik
حالا می‌دانم که من در عقيده‌ی خودم تنهای تنها هستم. اما عقيده‌ام را تغيير نخواهم داد
علی
خيال می‌کنی با کمال معصوميت و دور از هر گناهی می‌شود حکومت کرد؟
علی
هوده‌رر: پس چه؟ بايد موفق شد. روزنامه نويس خوب بودن خيلی بهتر از آدم‌کش بد بودن است.
Ali
ژسيکا- خوب. گوش کن ببين من چکار ممکن است بکنم: می‌روم قاتل‌های تو را يکی يکی پيدا می‌کنم، با عشق خودم هر کدامشان را آتش می‌زنم و وقتی خيال کردند می‌توانند داغ دل مرا تسکين بدهند يک خنجر فرو می‌کنم توی قلبشان.
A_

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰
۳۰%
تومان