بریدههایی از کتاب رویای نیمهشب
۴٫۴
(۲۵۴۳)
خواستم بروم که انگشتانش را در هم گره کرد و گفت: «چیزی بگو که برای یادگاری از تو به خاطر بسپارم، بعد برو.»
گفتم: «خوب است که آدم بااحساسی هستی، ولی افسوس که نتوانستی زیبایی روح و روان ابوراجح را ببینی! امیدوارم در آن لحظه که میمیرم و از این بدن فاصله میگیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا میبینی! این بدن پیر میشود؛ از ریخت میافتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آنکه عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی.
ISA
داستان عجیبی است! ریحانه به دیگری علاقه دارد، شما به او، قنواء به شما، پسر وزیر به او، من به پسر وزیر، و این رشته سر دراز دارد.
امیرحسین علیشاهی
گاهی فرار یا سکوت، دست کمی از خیانت یا جنایت ندارد
nwshak
آرزو داشتم پس از دیدن آن معجزۀ شگفتانگیز از امامزمانم، از چنان ایمانی برخوردار باشم که ازدواج با ریحانه یا دختری دیگر، برایم تفاوتی نکند، اما چنین نبود.
M.reza
"بر خودت مسلط باش! چیز غریبی نیست که امامزمانمان به یکی از شیعیان خود سر بزند و گرفتاری او را برطرف کند.»
کاربر ۴۹۵۳۸۷۷
هر وقت دیدی غریبهای خود را دلسوزتر از خویشانت نشان میدهد، جا دارد تردید کنی.
Asal.H
«باید به خدا توکل کنیم. کلید هر قفل بستهای دست اوست.»
Asal.H
انگار به روزی که باید جوابگوی اعمالتان باشید ایمان ندارید. این قدرت و مقام زودگذر و فانی، شما را فریفته.
Asal.H
عشق، گاهی ناخواسته به خانۀ دل پا میگذارد. دو نگاه به هم گره میخورد و آنچه نباید بشود، میشود.»
Asal.H
آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمیآید.»
Asal.H
گاهی خدا بندهاش را به بلایی گرفتار میکند تا به خود نزدیکش کند.»
Asal.H
به برکت مولایم حجتبنالحسن، هیچ درد و مرض و کسالتی در خودم نمیبینم.»
شکوفه بهاری
«کسی که در گردابِ بازی قدرت و مقام افتاد، اگر مجبور شود، همسر و فرزندش را فدای آن میکند.
فرشاد در سرزمین عجایب
انسان چطور میتوانست با بیتفاوتی، در جایی به زندگیِ راحت خود مشغول باشد که در کنارش، دهها نفر بیگناه در سیاهچال، بدترین لحظهها را میگذراندند و هیچ امیدی به ادامۀ حیات خود نداشتند!
فرشاد در سرزمین عجایب
گفت: «مذهب وزیر، مقامپرستی است. او هر کاری میکند تا همچنان وزیر بماند.
فرشاد در سرزمین عجایب
عشق، بدون آن که اجازۀ ورود بگیرد، هجوم میآورد.
فرشاد در سرزمین عجایب
به جای آنکه دست از بیعدالتی و خوشگذرانی بردارند، به ستم و جنایتِ بیشتر پناه میبرند.
فرشاد در سرزمین عجایب
زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبتها و رنجها را مداوا میکند.
saghar
باران ملایمی میبارید که وارد حلّه شدیم. رود فرات، زلالتر از همیشه به نظر میرسید. شاخههای خیس نخلها میدرخشید. با آن که باران میبارید، خورشید از پشت ابرها، روشنایی و گرمای ملایم خود را نثار شهر میکرد. انگار حلّه را با همۀ کوچههایش برای ورود ما، آب و جارو کرده بودند.
مهتاب عنایت
حق داشتی که گفتی باید به باطن خودمان هم مثل ظاهرمان توجه کنیم. امام شیعیان، او را به شکل باطن زیبایش درآورده.»
رحيم اهری
حجم
۱۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۱۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۷۰%
تومان