بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رویای نیمه‌شب | طاقچه
تصویر جلد کتاب رویای نیمه‌شب

بریده‌هایی از کتاب رویای نیمه‌شب

نویسنده:مظفر سالاری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۵۳۸ رأی
۴٫۴
(۲۵۳۸)
گاهی فرار یا سکوت، دست کمی‌ از خیانت یا جنایت ندارد.
😊Fatemeh
«بگذار کارهایم فقط برای رضای تو باشد. تو هم مرا به آنچه رضای توست، راضی و خوش‌حال کن!»
بانو
کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.
hodsan
انگار به روزی که باید جواب‌گوی اعمال‌تان باشید ایمان ندارید. این قدرت و مقام زودگذر و فانی، شما را فریفته.
Gisoo
صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
نعنا
آرامشی در خودم احساس کردم. در دل به خدا گفتم: «بگذار کارهایم فقط برای رضای تو باشد. تو هم مرا به آنچه رضای توست، راضی و خوش‌حال کن!»
عاطی
کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
کاربر ۳۵۶۷۹۱۶
هر وقت دیدی غریبه‌ای خود را دل‌سوزتر از خویشانت نشان می‌دهد، جا دارد تردید کنی.
saghar
آهسته به من گفت: «چرا برگشتی؟ واقعاً ابلهی!» با لبخند گفتم: «یا همه می‌میریم یا همه نجات پیدا می‌کنیم. گاهی فرار یا سکوت، دست کمی‌ از خیانت یا جنایت ندارد.»
m.shehneh Sh
در آن شرایط، برگشتن به طرف ریحانه، جز اندوه و خجالت، چیزی عایدم نمی‌کرد. نمی‌دانم چه شد که به یاد ‌ «او» افتادم. همان که اسماعیل‌ هرقلی را شفا داده بود و ابوراجح و شیعیان به او عشق می‌ورزیدند. خطاب به او گفتم: «اگر آن‌طور که شیعیان اعتقاد دارند، تو زنده‌ای و صدایم را می‌شنوی، از خدا بخواه کمکم کند!»
m.shehneh Sh
یک‌مرتبه احساس کردم آن‌ حضرت کنارم ایستاده‌اند. چشم باز کردم و با شادی فراوان، ایشان را دیدم. آن امام مهربان، دست گرم و مسیحایی خود را به صورت و بدنم کشیدند و فرمودند: «از خانه خارج شو و برای همسر و فرزندت کار کن، چون خداوند به تو عافیت عنایت کرده.»
m.shehneh Sh
گاهی خدا بنده‌اش را به بلایی گرفتار می‌کند تا به خود نزدیکش کند.
مرضیه
- در آن لحظه‌ها که به هوش آمدم، حرف‌های تو را شنیدم. پس از آن، حالم طوری بد شد که مرگ را به چشم خود دیدم. زبانم از کار افتاده بود. در دل با پروردگارم مناجات کردم و مولایم صاحب‌الزمان را در درگاه الاهی واسطه قرار دادم و از او کمک خواستم. در یک قدمیِ ‌مرگ که نفس کشیدن برایم دشوار شده بود، جز به خدای مهربان، به هیچ‌ کس دیگری امید نداشتم. یک‌مرتبه احساس کردم آن‌ حضرت کنارم ایستاده‌اند. چشم باز کردم و با شادی فراوان، ایشان را دیدم. آن امام مهربان، دست گرم و مسیحایی خود را به صورت و بدنم کشیدند و فرمودند: «از خانه خارج شو و برای همسر و فرزندت کار کن، چون خداوند به تو عافیت عنایت کرده.» با همان حرکت دست، تمام دردها و ناراحتی‌هایم تمام شد و مثل الآن، احساس سبک‌بالی و سلامتی کردم.
Reyhoone.v
زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
Zeinab Hosseini
«باید به خدا توکل کنیم. کلید هر قفل بسته‌ای دست اوست.»
میلاد
"بر خودت مسلط باش! چیز غریبی نیست که امام‌زمانمان به یکی از شیعیان خود سر بزند و گرفتاری او را برطرف کند.»
میم.قاف
عشق، بدون آن‌ که اجازۀ ورود ‌بگیرد، هجوم می‌آورد.
zaraakra
آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی‌آید.»
kh.A
امیدوارم در آن لحظه که می‌میرم و از این بدن فاصله می‌گیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا می‌بینی! این بدن پیر می‌شود؛ از ریخت می‌افتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آن‌که عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک ‌بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را می‌توانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
fawtiar
کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
😊Fatemeh

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۳۰صفحه بعد