بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عزیز من | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب عزیز من اثر احمد رضا احمدی

بریده‌هایی از کتاب عزیز من

انتشارات:نشر افکار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأی
۳٫۰
(۲)
خون‌ زخم‌ ما که‌ بند آمد از جای‌ آن‌ جراحت‌ و زخم‌ رویا فوران‌ کرد
Ayeh
گفت: مرا به‌ یادآور
Ayeh
ارثیه‌ی‌ ما چراغی‌ تهی‌ از نفت‌، فنجانی‌ لبه‌ شکسته‌، دیوان‌ شعری‌ اوراق‌ گشته در کف‌ اتاق‌ بود.
Ayeh
همیشه‌ این‌ حسرت‌ بود که‌ عمرم‌ به‌ پایان‌ است‌ و نتوانستم‌ چترها را بگشایم.
Ayeh
همه‌ی‌ غم‌هایی‌ را که‌ از جمعه‌ مانده‌ بود به‌ لیوان‌ خالی‌ سرازیر کردیم، نوشیدیم.
Ayeh
باران‌ در قاب‌های‌ خالی‌ که‌ بر دیوار آویخته‌ بودیم‌ جای‌ نمی‌گرفت‌
Ayeh
غروب‌ که‌ به‌ خانه‌ آمدم‌ رویای‌ پژمرده‌ و افسرده‌ را با دریغ‌ در گلدان‌ شمعدان‌ دفن‌ کردم.
Ayeh
این‌ رویای‌ زخم‌ دیده‌ی‌ مجروح‌ را به‌ تو می‌سپارم‌ که‌ پناهش‌ دهی.
Ayeh
ما دو تن‌ سرگردان‌ بودیم‌، می‌رفتیم‌، به‌ کجا می‌رفتیم‌، نمی‌دانستم.
Ayeh
می‌خواستم‌ ماهیان‌ دل‌ آرام‌ را به‌ خواب‌ خویش‌ رهسپار کنم. اما ماهیان‌ از نام‌ دریا دور می‌شدند. باران‌ آن‌ روزها بر ماهیان‌ و گلدان‌های‌ شمعدانی‌ سیطره‌ داشت.
Ayeh

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۵ صفحه

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۵ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۵۰%
تومان