در آن. گفتم: «من چرا نباید طرف پنجره بخوابم؟»
مادر گفت: «تو از همان جا هم میتوانی آسمان را ببینی.»
کاربر ۶۸۴۹۳۲۰
کجایی که ببینی تنها شدهام، و هر شب دنیا یخ میزند. انگار همه آدمهای دنیا مردهاند، و من تقاص هراس همه آدمها را یکجا پس میدهم.
کاربر ۱۳۰۸۳۵۸
گفت: «تو دنبال چی میگردی؟»
«دنبال خودم.»
زهــراشــونَــم :)
به روزهای اندوهباری بیندیش که تسلیمشدگی را نفرین خواهی کرد، به روزهای ملال، و به روزهایی که هزار نفرین حتی لحظهای را برنمیگرداند.
Mahsa Bi
گفت این لجنهای شورآبی همه مریضیها را ازبین میبرد، به خصوص رماتیسم را. مثل تریاک. با این تفاوت که تریاک هفتاد درد را درمان میکند ولی خودش مرضی میآورد که درمان ندارد.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
آیدا میسوخت و میدوید. امّا باز به طرف بچه برمیگشت که ببیند توی جوی آب نیفتد یا سگها پارهاش نکنند
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
پدر گفت: «به قول ایاز با دو دسته نمیشود بحث کرد. بیسواد و باسواد.»
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
گفت: «شماها خیال میکنید که پدر دشمن شماست. امّا اشتباه میکنید.»
آیدین گفت: «من میدانم که چی میخواهی بگویی. امّا خوشبختی او با من خیلی فرق دارد.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
پدر میگفت: «زمانی که آدم ثروتمند میشود، در هر سنی باشد احساس پیری میکند.»
Farshid0032
«من ایرانیام، دلم برای مملکتم میسوزد. امّا ببین چه وضعی شده که آدم راضی میشود بیایند بگیرند و از بدبختی نجاتش بدهند.»
FaTiMa