بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اگر فریدا بود، چه می کرد؟ | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اگر فریدا بود، چه می کرد؟

بریده‌هایی از کتاب اگر فریدا بود، چه می کرد؟

ویراستار:عطیه طائب
امتیاز:
۲.۹از ۳۶ رأی
۲٫۹
(۳۶)
همسرش، دیه‌گو، یک‌بار در وصف صورت فریدا گفت: «انگار با بال‌های پرنده‌ای سیاه که قوس بال‌ها دو چشم قهوه‌ای را قاب گرفته‌اند، احاطه شده است.»
zohreh
در سال ۱۹۴۶، فریدا به دوستش، جوزف باراتولی، گفت که او گل‌ها را نقاشی می‌کند «تا نمیرند». سخنانش دربارهٔ مرگ نه‌تنها شاعرانه و به‌طرز غمگینی اعجاب‌آورند، بلکه نشانگر قدرت هنر هستند.
zohreh
چندین بار زندگی کردن هم برای تمام چیزهایی که می‌خواهم و آن‌گونه که می‌خواهم نقاشی بکشم، کافی نخواهد بود.
zohreh
«آرزو دارم با نقاشی‌هایم لیاقت مردمی را که به آنها تعلق دارم و ایده‌هایی که به من قدرت می‌بخشند، داشته باشم... می‌خواهم هنرم سهمی در مبارزهٔ مردم برای صلح و آزادی داشته باشد.»
zohreh
«آنها فکر کردند من یک سورئالیست هستم، اما نبودم، من هرگز رؤیاها و کابوس‌ها را نقاشی نکردم، من واقعیت خودم را کشیدم.»
zohreh
تنها چیزی که می‌دانم این است که نقاشی می‌کشم، زیرا به آن احتیاج دارم و هر چیزی را که به ذهنم برسد بدون هیچ ملاحظه‌ای به تصویر می‌کشم.
zohreh
«من کارهای او را به شما پیشنهاد می‌کنم، نه به‌خاطر اینکه شوهرش هستم، بلکه به‌عنوان کسی که واقعاً کارش را تحسین می‌کند. آثارش بالطافت و بُرنده، سخت چون فولاد و ظریف مثل بال پروانه است، دوست‌داشتنی مثل یک لبخند زیبا و بی‌رحم و ژرف مثل تلخی زندگی.»
zohreh
افراد خلاق به‌شوخی می‌گویند که وقتی موعد مقرری برای انجام کار داریم و باید آن را به پایان برسانیم، خانه‌مان از همیشه مرتب‌تر است.
zohreh
شاید این دقیقاً همان چیزی بود که به او کمک می‌کرد قدرتش را حفظ کند. گویا با اعتراف به آسیب‌پذیری خود - چه روی بوم نقاشی و چه برای نزدیکانش - می‌توانست خودش را جمع کند و تمام‌قد بایستد.
zohreh
چیزهای زیادی مانع رسیدن به خواسته‌هایی شد که همه آنها را عادی می‌دانند و برای من هیچ‌چیز عادی‌تر از به تصویر کشیدن خواسته‌هایی که تحقق نیافته بودند، نبود.
zohreh
ای پاها! وقتی بال‌هایی برای پرواز دارم، چه نیازی است به شما؟
zohreh
زندگی او به ما نشان می‌دهد هیچ اشکالی ندارد گاهی در دردهایمان غوطه‌ور شویم یا حتی آنها را بپذیریم. اما همچنین به ما نشان می‌دهد که باید دیر یا زود، این قدرت را پیدا کنیم که با دشواری‌ها کنار آمده و زندگی کنیم - و نگذاریم با دردهایمان تعریف شویم.
zohreh
گفتن اینکه تصمیم داریم با دردها کنار بیاییم آسان است اما درواقع تحملش سخت است؛ مخصوصاً اگر درد جسمانی باشد. اما سرسختی فریدا گواه این است که نحوهٔ مقابله با درد یک انتخاب است.
zohreh
چندی پیش، انگار همین چند روز پیش، کودکی بودم در دنیایی از رنگ‌ها، دنیای اشکال ملموس و سخت... اگر می‌دانستی که ناگهان به خود آمدن چقدر وحشتناک است... مثل برخورد صاعقه‌ای که زمین را روشن می‌کرد. اکنون روی سیاره‌ای پر از درد و شفاف مثل یخ، زندگی می‌کنم؛ اما گویی من در یک ثانیه و ناگهان متوجه همه‌چیز شدم.
zohreh
او حتی احساس می‌کرد از کانون خانواده جدا شده است. در نامه‌هایش به الخاندرو گفته بود که خانواده‌اش با او همدردی نکرده‌اند: «هیچ‌کس در خانه باور نمی‌کند که من واقعاً بیمار هستم.»
zohreh
تلاش کردم غصه‌هایم را غرق کنم، اما لعنتی‌ها شنا کردن یاد گرفتند و حالا در این احساس خوب و دلخواه غرق شده‌ام.
zohreh
کسی که دوست داشت بگوید: «من مرگ را اذیت می‌کنم و می‌خندم تا او بر من چیره نشود.»
zohreh
خود فریدا نیز این احساس را داشت که درد و مرگ اجتناب‌ناپذیرند؛ چراکه هرکدام از ما بار سرنوشت خود را به دوش می‌کشیم. بنابراین باید برای سبک‌بار شدن تلاش کنیم.
zohreh
غوطه‌ور شدن در رنج‌هایتان به معنای این است که بگذارید از درون نابودتان کنند.
zohreh
برای دانستن اینکه فریدا چگونه قدرت عشق ورزیدن و شکست خوردن را پیدا کرد، ابتدا درک این مسئله که تحمل درد اساساً بخش طبیعی زندگی او بوده، اهمیت دارد؛ وضعیتی که از سنین کودکی پیوسته با آن درگیر بود.
zohreh

حجم

۴۲۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۴۲۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۳۸,۵۰۰
۳۰%
تومان