بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شام با آدری هپبورن | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب شام با آدری هپبورن اثر ربکا سرل

بریده‌هایی از کتاب شام با آدری هپبورن

نویسنده:ربکا سرل
انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۵ رأی
۴٫۰
(۲۵)
به چشمانم چشم‌بند زده بودم. اما مگر این هم بخشی از عشق نیست؟ اینکه بخش‌های تیره و تاریک را نبینی و ادامه دهی. یا شاید هم باید آن‌ها را دید و برخلافشان، به عشق ورزیدن ادامه داد.
بهنوش
عادت‌ها فردای ما را تبدیل به دیروزمان می‌کنند.
بهنوش
«خب یعنی نمی‌شه همیشه اونی رو که می‌ذاره و می‌ره ملامت کرد. وقتی دو نفر با هم خوشبخت نیستن، مقصر شناختن کسی که گذاشته و رفته یه‌کمی بی‌انصافیه.»
بهنوش
آدری می‌گوید: «بدون بدی نمی‌شه خوبی رو داشت. اون‌ها مثل تار و پود یه دی. ان.ای به هم تنیده شدن. بعضی وقت‌ها، خوبی برنده می‌شه، گاهی اوقات هم، بدی. ما مبارزه نمی‌کنیم که خوبی به‌صورت دائمی و همیشگی برنده بشه، بلکه اصل مبارزهٔ ما برای ایجاد تعادله. برای همینه که همیشه، باید ادامه داشته باشه.»
بهنوش
فکرش هنوز هم می‌سوزاندم، جوری که اگر بگذارم در سرم بال و پر بگیرد، مرا زنده‌زنده به آتش می‌کشد.
n re
بلایی که آدرنالین سر شما می‌آورد واقعاً عجیب است. این احساس نیازی که در وجودت برای درست کردن اوضاع و اصلاح شرایط به وجود می‌آورد، واقعاً عجیب است. در لحظهٔ برخورد، فکر می‌کنیم که کاملاً ممکن است که به عقب برگردیم. آن‌قدر به لحظه و دقیقهٔ پیش نزدیکیم که فکر می‌کنیم مگر چقدر سخت است که زمان را برگردانیم. اینکه خیلی سریع، اتفاقی را که افتاده عوض کنیم.
n re
حسرت خوردن دیگه بسه
n re
به‌نظرم، یه جایی بین راه، این حسرت‌ها رو روی دوشم گذاشتم و همین‌جور دنبال خودم کشیدم.
n re
چگونه باید به او بگویم که این‌گونه نیست و راهی وجود ندارد؟ اینکه زندگی مثل فیلم‌هایی نیست که عاشقشانیم و چیزی بی‌نهایت پیچیده‌تر است؟
n re
داشتیم خودمان را قربانی می‌کردیم تا تبدیل شویم به آدم بهتری نسبت به طرف مقابلمان.
n re

حجم

۲۵۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۲ صفحه

حجم

۲۵۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان