بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هر دو در نهایت می میرند | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هر دو در نهایت می میرند

بریده‌هایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند

نویسنده:آدام سیلورا
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۰از ۹۴۰ رأی
۴٫۰
(۹۴۰)
بهتره زنده باشی و بگی کاش مُرده بودم تا اینکه در حال مردن باشی و آرزو کنی کاش تا ابد زنده بمونی.
hamiqreza
اگه درست زندگی کنی، یه روز هم بسه.
nastaran zolfaqari
او حتی مطمئن نبود در زندگی خودش کجا ایستاده است.
soniya
شجاع خواهم بود و همه چیز درست می‌شود. هر جایی باشم، دوستت دارم.
ahmad
هیچ کس نمی‌خواهد بمیرد. حتی کسانی که می‌خواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همهٔ ماست. هیچ کس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم این‌گونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است. مرگ سفیر تغییر و تحول است. کهنگی را از میان می‌برد و تازگی را جایگزین می‌کند. استیو جابز
Rozhan
نفس می‌کشیدم، چون چیزی کمتر از بیست و هشت هزار نفس برایم باقی مانده بود ـ میانگین روزانهٔ تعداد نفس‌های آدمی که در حال مرگ نیست این مقدار است ـ و دلم می‌خواست تا می‌توانستم از آن‌ها استفاده کنم.
I'm 26
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند.
I'm 26
اینجا متیو خفته است: به عشق همه زیست.
شیوا
همان جایی که زندگی می‌کرد مُرد، در تختخوابش.
شیوا
رفتن... واقعاً دلم نمی‌خواهد بروم.
شیوا
"بهترین چیزِ مُردن دوستی با توئه." هرگز فکر نمی‌کردم بتوانم چنین دوستی پیدا کنم. دوستی که بتوانم رازها و لحظه‌هایم را با او به اشتراک بگذارم. "تو به من زندگی‌ای رو هدیه دادی که همیشه دلم می‌خواست." روفوس گفت: "تو هم هوای من رو داشتی. در چند ماه گذشته، حسابی راهم رو گم کرده بودم، مخصوصاً دیشب. از تمام شک و تردیدها متنفر و عصبانی بودم. اما تو به من بهترین کمک ممکن رو کردی، تا بتونم دوباره خودم شم. تو من رو بهتر کردی."
ددد
برای همه چیز ازت ممنونم، بابا. شجاع خواهم بود و همه چیز درست می‌شود. هر جایی باشم، دوستت دارم.
saba
زندگی را نباید تنها زندگی کرد، حتی در روز آخر.
|ZaHra|
به‌سمت بشقاب من آمد و تکه‌ای از تست فرانسوی‌ام را برید و جوید، از خوردنش نهایت لذت را برد، سرش را پایین گرفته بود و چشمانش را بسته بود. نگاه کردن کسی که برای آخرین بار، غذای محبوبش را می‌خورد سخت است.
pegah
قدمی به عقب برداشت. انگار که هیولایی هستم که ممکن است کنترلم را از دست بدهم و همین بلا را سر او هم بیاورم، همین فکرش کافی بود تا من بمیرم.
pegah
اتاقی پر از آدم‌های جدید که فرصت در آغوش کشیدنش را برای بار آخر پیدا نکردند.
parya.prz
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است. مارکوس اورلیوس، امپراتور رومی
Hossein shiravand
به نظرت، چون اینجا هیچ وقت فرصتش رو پیدا نکردم، می‌تونم اون بالا، معنای عشق رو تجربه کنم؟"
Hossein shiravand
مهم نیست چگونه زندگی کنیم، هر دو، در نهایت، می‌میریم.
Oubliée
بابا به من یاد داد که اشکالی ندارد تسلیم احساساتم شوم، اما در عین حال، باید مبارزه کنم و خود را از احساسات بدم نجات دهم.
Hossein shiravand

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان