بریده‌هایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند

بزرگ‌ترین اتفاق دنیا دوست داشتن و دوست داشته شدن و این چرت و پرت‌هاست."

ما نجات پیدا کردن بهم نشون داد که بهتره زنده باشی و بگی کاش مُرده بودم تا اینکه در حال مردن باشی و آرزو کنی کاش تا ابد زنده بمونی.

خداحافظی ممکن‌ترین غیرممکن است. چون هیچ وقت دلت نمی‌خواهد به زبان بیاوری‌اش، اما احمقانه است که وقتی فرصتش را داری، از آن استفاده نکنی.

زندگی به‌معنای تعادل است. زندگی نمودار دایره‌ای‌شکلی است که تنها با برش‌های مساوی در تمامی قسمت‌ها، می‌توان به نهایت خوشبختی رسید.

آدم‌ها فکر می‌کنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشته‌هاشون رو نمی‌برن، حتی حرف‌هاشون رو هم به‌هم نمی‌گن و صبر می‌کنن. اما من فهمیدم که ما آدم‌ها واقعاً وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم. اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم، چیزی جز حسرت برامون نمی‌مونه.

ممکن است در خانواده‌ای متولد شده باشی و حق انتخابی نداشته باشی، اما دوستی‌هایت را خودت انتخاب می‌کنی. می‌فهمی که بعضی دوستی‌ها ارزشش را ندارد و باید آن‌ها را پشت سر بگذاری، اما دوستی‌هایی هستند که ارزش هر خطر و هر چیزی را دارند.

کسایی رو که دوستشون دارین پیدا کنین و جوری زندگی کنین که انگار هر روز خودش یه زندگی تازه است.

بزرگ‌ترین اتفاق دنیا دوست داشتن و دوست داشته شدن

هیچ کس نمی‌خواهد بمیرد. حتی کسانی که می‌خواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همهٔ ماست. هیچ کس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم این‌گونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است. مرگ سفیر تغییر و تحول است. کهنگی را از میان می‌برد و تازگی را جایگزین می‌کند. استیو جابز

وقتی به سن خاصی می‌رسید، دیگر رد شدن از خیابان، غریزی می‌شود. اگر ماشینی نیاید، رد می‌شوید. اگر ماشینی بیاید، یا نمی‌روید یا اگر بروید، با سرعت رد می‌شوید.

باید اعتراف کنم احساس می‌کنم رفتارم در زمینهٔ اعتماد نکردن به دیگران، کاملاً توجیه شد؛ چون واقعاً آدم‌ها می‌توانند بدجنس باشند. پیدا کردن راهی برای یک مکالمه با احترام متقابل، سخت است، چه برسد دیگر به پیدا کردن دوست

همیشه، فکر می‌کردم رابطه با لیدیا مثل سکه انداختن روی هواست. اگر برایت خط بیاید، باهات خیلی عصبانی و خشن برخورد می‌کند و اصلاً نمی‌شود به او نزدیک شد، اما اگر شیر بیاید، تو را در بهترین حالتت می‌بیند و همیشه، با تو مهربان است. به نظرم، برای من، همیشه شیر می‌آمد، اما الآن، زیاد مطمئن نیستم.

"گفت عشق قدرت اَبَرقهرمانی ما آدم‌هاست که همه هم دارند، اما همیشه نمی‌شه این قدرت رو کنترل کرد، مخصوصاً وقتی آدم بزرگ‌تر می‌شه. بعضی وقت‌ها ممکنه دیوونگی به نظر بیاد و نباید از اینکه این قدرتم خرج کسی شده که توقعش رو نداشتم، بترسم."

وقتی به سن خاصی می‌رسید، دیگر رد شدن از خیابان، غریزی می‌شود. اگر ماشینی نیاید، رد می‌شوید. اگر ماشینی بیاید، یا نمی‌روید یا اگر بروید، با سرعت رد می‌شوید.

این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است. مارکوس اورلیوس، امپراتور رومی

یاد گرفته بودم که همیشه صادق باشم، اما حقیقت گاهی وقت‌ها، می‌تواند پیچیده باشد. مهم نیست که حقیقت تلخ باشد یا شیرین. گاهی وقت‌ها، حقیقت تا وقتی که تنها نباشی، بروز پیدا نمی‌کند. حتی در این هم تضمینی نیست. گاهی وقت‌ها، حقیقت رازی است که آن را از خودت هم مخفی می‌کنی، چراکه زندگی با یک دروغ، ساده‌تر است.

زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین. اسکار وایلد

همه‌مون گم شده بودیم و اشکالی نداشت تا مدتی هم که شده، نتونیم خودمون رو پیدا کنیم

جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند.

تمام زندگی‌ها درس نیست، اما در هر زندگی، درس‌هایی وجود دارد.