بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هر دو در نهایت می میرند | صفحه ۴۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هر دو در نهایت می میرند

بریده‌هایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند

نویسنده:آدام سیلورا
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۰از ۹۴۱ رأی
۴٫۰
(۹۴۱)
زندگی را نباید تنها زندگی کرد، حتی در روز آخر.
soniya
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است. مارکوس اورلیوس، امپراتور رومی
bookwormnoushin
نمی‌توانم همین‌طور بنشینم و برای آینده، رؤیاپردازی کنم. باید خطر کنم و آیندهٔ دلخواهم را بسازم.
soniya
او هرگز فکر نمی‌کرد ظاهر و رنگ پوست بتواند چنین نفرتی را در دیگران برانگیزد و نمی‌خواست در دنیایی پر از نفرت زندگی کند.
soniya
عشق قدرت اَبَرقهرمانی ما آدم‌هاست که همه هم دارند، اما همیشه نمی‌شه این قدرت رو کنترل کرد، مخصوصاً وقتی آدم بزرگ‌تر می‌شه. بعضی وقت‌ها ممکنه دیوونگی به نظر بیاد و نباید از اینکه این قدرتم خرج کسی شده که توقعش رو نداشتم، بترسم.
soniya
روفوس پرسید: "تا حالا، عاشق شدی؟" به نظرم، جواب این سؤال تابلو بود. از خوش‌بینی‌اش بود که فکر می‌کرد عاشق شدم. "نه." فقط از چند نفری خوشم آمده بود، اما خجالت کشیدم که این را بگویم، چون اکثرشان شخصیت‌های داخل کتاب‌ها و فیلم‌ها بودند.
soniya
هر حسنی یک عیبی دارد و هر عیبی یک حسن.
soniya
در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکردم.
نویده
دوازده ساعت پیش، در تماسی، به من گفته شد امروز قرار است بمیرم و حالا، از هر زمان دیگری، زنده‌ترم.
soniya
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
soniya
دوازده ساعت پیش، در تماسی، به من گفته شد امروز قرار است بمیرم و حالا، از هر زمان دیگری، زنده‌ترم.
soniya
وقتی کوچک‌تر بودم، همیشه وانمود می‌کردم که این قوری چراغ جادو است. پای آن آرزو می‌کردم که مادرم زنده شود و برگردد و خانوادهٔ ما را کامل کند، اما هیچ وقت آرزویم برآورده نشد.
soniya
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
zahra
همه‌مون گم شده بودیم و اشکالی نداشت تا مدتی هم که شده، نتونیم خودمون رو پیدا کنیم.
soniya
سال‌ها از زندگی‌ام را صرف احتیاط برای زنده ماندن کردم تا بلکه زندگی طولانی‌تری داشته باشم و ببینید این روش من را به کجا رسانده است. در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکردم.
soniya
زندگی به عشق همهٔ وعده‌ای است که من به جهان هستی دادم.
soniya
شاید هم باید تنها بمیرم.
soniya
اگر خدایی هست، همان‌طوری که مامانم همیشه باور داشت، امیدوارم حالا، هوای من را داشته باشد.
soniya
فقط تلاش می‌کنم که محکم به نظر بیایم، اما محکم نیستم.
soniya
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند.
مهسا

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان