بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هر دو در نهایت می میرند | صفحه ۴۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هر دو در نهایت می میرند

بریده‌هایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند

نویسنده:آدام سیلورا
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۰از ۹۴۱ رأی
۴٫۰
(۹۴۱)
برای خوشبخت شدن توی دنیایی هستی که پر از آرزوهای بی‌ارزشه و هیچ تضمینی برای هیچی وجود نداره و توش پاداشی به آدم‌هایی که کار اشتباهی نکردن تعلق نمی‌گیره. انگار که دنیا همون بلاهایی رو سر آدم‌های خوبش می‌آره که سر آدم‌بدهاش هم می‌آره، اما با این حال، تو خودت و روزهات رو فدای کس دیگه‌ای کردی. همه این‌جوری نیستن."
Hasti
هیچ کسی نخواهد بود که فردا روز، قضاوتم کند. هیچ کسی دربارهٔ پسر احمقی که رقص بلد نبود صحبت نخواهد کرد و در این لحظه، حماقتی که در این فکر و اهمیت دادن به این حرف‌ها بود، محکم به صورتم خورد. وقت زیادی تلف کردم و خوش‌گذرانی‌های زیادی را از دست دادم، فقط به این دلیل که به چیزهای اشتباهی اهمیت می‌دادم.
سمیه
مهم نبود کی این اتفاق می‌افتاد، همهٔ ما پایان خودمان را داشتیم. هیچ کس برای همیشه به زندگی ادامه نمی‌دهد، اما میراثی که از خودمان به جا می‌گذاریم ما را برای دیگران زنده نگه می‌دارد
سمیه
هیچ کس نمی‌خواهد بمیرد. حتی کسانی که می‌خواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همهٔ ماست. هیچ کس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم این‌گونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است. مرگ سفیر تغییر و تحول است. کهنگی را از میان می‌برد و تازگی را جایگزین می‌کند. استیو جابز
سمیه
کاش آن‌قدری شجاع بودم که جرئت سفر را به خودم می‌دادم. حالا که دیگر وقتی برای رفتن به جایی ندارم، دلم می‌خواهد همه جا بروم. دلم می‌خواهد در صحراهای عربستان سعودی گم شوم، یا چشمم را ببندم و باز کنم و ببینم زیر پل خیابان کنگره، در آستینِ تگزاس، در حال فرار از دست خفاش‌ها هستم. شب را در جزیرهٔ هاشیما بگذرانم که داخلش یک معدن زغال‌سنگ متروکه است و به همین دلیل، به آن جزیرهٔ ارواح هم می‌گویند، یا از خط‌آهن مرگ در تایلند بگذرم، به‌خاطر اینکه شاید علی‌رغم اسمش، برایم شانسی وجود داشته باشد که از پیچ‌های تند و تیز و پل‌های لقش زنده بگذرم و خیلی جاهای دیگر. دلم می‌خواست از تک‌تک کوه‌ها بالا بروم، در تک‌تک رودخانه‌ها قایق‌سواری کنم، تک‌تک غارها را بگردم، از تک‌تک پل‌ها بگذرم، در تک‌تک سواحل بدوم و تک‌تک شهرها و کشورها را بگردم. دوست داشتم همه جا را ببینم. باید کاری بیشتر از تماشای مستندهای جاهای دیدنی، در زندگی‌ام، انجام می‌دادم.
سمیه
از خیابان می‌گذرم، اما این بار، دستی نیست که من را نگه دارد. پایان
mohxmad
وقت زیادی تلف کردم و خوش‌گذرانی‌های زیادی را از دست دادم، فقط به این دلیل که به چیزهای اشتباهی اهمیت می‌دادم.
m_royaei
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است. مارکوس اورلیوس، امپراتور رومی
Atefe Rajabi
عجیب بود که برای زندگی کردن، تحسین شویم
m_royaei
خاطرات می‌توانند انسان‌ها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آن‌ها را بشنود و تعریف کند. دلم می‌خواهد او مرا با خاطراتش زنده نگه دارد، همان‌طوری که مامان را زنده نگه داشته بود.
Atefe Rajabi
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
کاربر ۲۵۵۶۳۰۶
پیدا کردن زمانی برای خداحافظی قبل از مرگ، فرصت فوق‌العاده‌ای است، اما بهتر نیست این زمان را به زندگی کردن اختصاص بدهیم؟
رها
هیچ کس نمی‌خواهد بمیرد. حتی کسانی که می‌خواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همهٔ ماست. هیچ کس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم این‌گونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است. مرگ سفیر تغییر و تحول است. کهنگی را از میان می‌برد و تازگی را جایگزین می‌کند. استیو جابز
s.h
گاهی وقت‌ها، حقیقت تا وقتی که تنها نباشی، بروز پیدا نمی‌کند. حتی در این هم تضمینی نیست. گاهی وقت‌ها، حقیقت رازی است که آن را از خودت هم مخفی می‌کنی، چراکه زندگی با یک دروغ، ساده‌تر است.
m_royaei
هر حسنی یک عیبی دارد و هر عیبی یک حسن.
Farhadmarch
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند. جان ای. شِد
m_royaei
گاهی وقت‌ها، حقیقت رازی است که آن را از خودت هم مخفی می‌کنی، چراکه زندگی با یک دروغ، ساده‌تر است.
m_royaei
گاهی وقت‌ها، حقیقت رازی است که آن را از خودت هم مخفی می‌کنی، چراکه زندگی با یک دروغ، ساده‌تر است.
m_royaei
دلم نمی‌خواهد بابا خیلی زود، بعد از من، بمیرد. یک بار، برایم تعریف کرد خاطرات می‌توانند انسان‌ها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آن‌ها را بشنود و تعریف کند. دلم می‌خواهد او مرا با خاطراتش زنده نگه دارد، همان‌طوری که مامان را زنده نگه داشته بود.
مسعود وی
گفتم: "بهترین چیزِ مُردن دوستی با توئه."
مسعود وی

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان