بریده‌هایی از کتاب روزی که زندگی کردن آموختم

"به‌جای اون که در بقیه دنبال شیطان باشی، در خودت خداوند رو جستجو کن."

"خیلی وقت‌ها جنگیدنِ ما چیزی که باهاش می‌جنگیم رو تقویت می‌کنه." جاناتان ابرو در هم کشید. زن گفت: "می‌تونی رَد یا تأیید کنی اما این تقریباً در همهٔ زمینه‌ها صادقه."

"فکر نمی‌کنی آزرده‌شدن از چیزی که بر اون تسلّط نداریم مقدمه‌ای برای افسردگی باشه؟"

مشکلات... وقتی همیشه مشکل داری دیگه اسمش رو مشکلات نذار، بذار زندگی.

"زندگی این‌جوریه. آدم باور نمی‌کنه اون چیزی رو که به‌عنوان یه مشکل می‌بینه، در واقع چارهٔ کاره."

حالا که همه به هم متصّلند، پس مبارزه با دیگران یعنی مبارزه با خود!

همه با هم تفاوت داریم، با این وجود چیزی ما را به هم پیوند می‌زند.

گذشته، در حال مداخله می‌کرد، بدون آن‌که دعوت شده باشد.

"وقتی آخرین درخت رو قطع کردید، وقتی‌که آخرین ماهی رو صید کردید، اون‌وقت متوجه خواهید شد که پول رو نمی‌شه خورد!"

وقتی این ترس وجود داشت که درونش پر از غم و غصه باشد، نگاه کردن به درون دشوار می‌شود.

"تصمیمای خوب از ته قلب یا از شکم میان، نه از مُخ. مردم مصر باستان این رو خوب فهمیده بودند."

"چی؟" "وقتی که خودمون رو درست نشناسیم،‌ می‌ذاریم که تصورات و افکار باطل زندگیمون رو اداره کنند."

ر چه‌قدر دنبال لذت‌هایی بگردی که خارج از وجود خودت هستن، مغزت رو وادار می‌کنی که برای جستجوی سرچشمه‌های خشنودی به بیرون توجه کنه. مغز ما تو هر موقعیتی ما رو به چیزی وادار می‌کنه که به خیالش برامون بهترینه. مشکل اینه که اون تصمیم‌هاش رو بر مبنای شرایط گذشتهٔ ما می‌گیره. اگر تو به مغزت منابعی هدیه کنی که بیشترشون خارج از تو هستن اونم بیش از پیش تو رو به خارج از خودت هدایت می‌کنه.

ببین تو هیچ‌وقت خوشبختی رو خارج از خودت پیدا نمی‌کنی.

من که نگفتم گناه بَده!

اواخر زندگی‌اش متوجه شد که بیشتر مشکلاتش فقط نتیجهٔ طرز نگاهش به دنیا بود.

اواخر زندگی‌اش متوجه شد که بیشتر مشکلاتش فقط نتیجهٔ طرز نگاهش به دنیا بود

اواخر زندگی‌اش متوجه شد که بیشتر مشکلاتش فقط نتیجهٔ طرز نگاهش به دنیا بود.

حقیقتاً زندگی چه بود جز توالی یک ستیزه‌جویی و لذت‌های بیهودهٔ زودگذر؟

جاناتان خسته بود. خودش را پرنده‌ای حس می‌کرد که در حین پرواز، بال‌هایش با ساچمه سوراخ سوراخ شده باشند. با وجود همهٔ این‌ها خود را دو دستی به زندگی همیشگی‌اش آویخته بود، حتی بیش از پیش.