بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان غربی - شرقی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیوان غربی - شرقی

بریده‌هایی از کتاب دیوان غربی - شرقی

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۵ رأی
۳٫۶
(۵)
چیست آن‌چه نهفتنش آسان نیست؟ آتش! چرا که روزْ دود از وجودش پرده برمی‌دارد و شبْ شعله‌های مهیب. اما پنهان کردن عشق هم چندان ساده نیست، گرچه در کنج دل خاموش است، برقِ چشم پرده از اسرار آن بگشاید. دشوارتر از هر چیز اما پنهان کردن شعر است، چرا که در پستو پنهان نتوان کرد.
sajii
اینک که جنگل آکنده است از جوانه‌های جاودانه، همراه آن سر برآورید و بالنده شوید، و هر آن‌چه مایهٔ لذت شما بوده بر دیگران نیز ارزانی بدارید تا کس مدعی نشود که خوانِ لذت فقط بر خود گسترانده‌ایم، پس در هر سرمنزلِ حیات طعم لذت بر خود روادارید.
شاخه نبات
پرسه در اعصار پیشین شادم می‌کند: عصری که ایمان بی‌کران بود و اندیشه بی‌معنا
Azade_sh
در دستان پاک و خلاق شاعر، آب هم پیکره می‌یابد.
Porosha
حالیا نوح بر این مهجور لذت باده را چاره جُست.
شاخه نبات
به شمع نظری کن، ببین که می‌سوزد تا برافروزد!
Saleh Ghs
اگر سخنْ عروس باشد و دامادْ اندیشه؛ این وصلت بر کسی پوشیده نیست که بر آستان حافظ تعظیم کرده است.
Porosha
صداقت نعمتی است والا؛ گرچه توأم با رنج و عذاب در عوض استوار است و پایدار.
Porosha
شعر پروا ندارد، کس ملامتم نکند! با خاطری آسوده دلگرم باش شاد و رها، همچو من.
شاخه نبات
شعر پروا ندارد! در خلوت خود بدان دلشادم. و تنها دوستان و زنان زنده‌دل به کنج خلوتم ره یابند!
شاخه نبات
باید که سم مار از تریاک تمیز دهی و سر به سوادی لذت خالصانه از کردارِ نفیس خود، بی‌پروا به وانفسای مفرح درآیی، و با درایت خویش از اسیرانِ رنجِ بی‌فرجام دوری گزینی، و این‌سان گلچین کنی.
شاخه نبات
لبانت هماره در طلب بوسه، آوایی جانانه که عاشقانه می‌تراود، گلوی تشنه‌ات همه‌گاه در تمنای نوش، و قلبی آکنده و لبریز از مهر.
شاخه نبات
اما تو لسان‌الغیب نابی، چون از درکت عاجزند، بی‌تظاهر به زهد و پارسایی، تو خود سرچشمهٔ سعادتی!
شاخه نبات
بدیهی است وقتی آحاد ملت به حرکت درمی‌آیند، نباید کمبودی وجود داشته باشد، درست مثل زمانی که در موطن خود به سر می‌بَرند؛ به همین سبب، تجار و بازرگانان رنگارنگ این کاروان عظیم را همراهی می‌کنند، همه‌جا بازار سرپایی بنا می‌کنند و کسب‌وکار بارونقی راه می‌اندازند. از این‌رو اردوگاه شاه را به یک شهر تشبیه می‌کنند که نظم و پاسداری مطلوبی در آن حاکم است
bookwormnoushin
«در سنگلاخ‌های سخت و پُرفرازونشیب/ سروده‌های تو، حافظا، تسلای خاطرند.»
کاربر حسن ملائی شاعر
گوته، در کنار شکسپیرِ انگلیسی و دانتهٔ ایتالیایی و هومر یونانی، یکی از ارکان چهارگانهٔ ادبیات اروپا به شمار می‌رود.
Saleh Ghs
نه! بی‌قراری من از پیچ‌وتابی است که پشم‌چین بر تنم اندازد.
Saleh Ghs
به پند برخاسته از آوای بربط گوش بسپار؛ گرچه این پند آن‌گه به کارت آید که لایق باشی؛ چه، در گوشِ انسان کج‌فهم، نغزترین کلمات پوچ و تهی آید
Saleh Ghs
دریاب تقدمِ اکنون بر خاطره‌ها را.
Saleh Ghs
ای که شب و روز در تقلای شنیدن و دانستنی، به دیگران نیز گوش بسپار که شیوهٔ کسب دانش این است.
Saleh Ghs
گر نمی‌خواهی به‌ذلت غارت شوی زر و مقصود و ایمان خود را پنهان دار
Saleh Ghs
جوانی مستیِ بی‌باده است؛
Saleh Ghs
گوته، در کنار شکسپیرِ انگلیسی و دانتهٔ ایتالیایی و هومر یونانی، یکی از ارکان چهارگانهٔ ادبیات اروپا به شمار می‌رود.
Porosha
به گمانم برای ترجمهٔ یک اثر، آن هم اثر ادبی، تسلط بر زبان مبدأ و زبان مقصد شرط لازم است، اما ترجمهٔ خوب شرایط کافی هم می‌طلبد: شناخت از سِیر و شرایط رشدی و زیستی نویسنده، شناخت از شرایط تاریخی ـ اجتماعی ـ زیستی عصر وی و نهایتاً وارد شدن مترجم به دنیای احساسی و ادراکی نویسنده، شروطی است که ترجمه را از حالت مکانیکی و خشک خارج می‌کند و به آن شادابی و پویایی می‌بخشد. همچنین شناخت از روحیات و خلقیات مخاطبان یا خوانندگانِ اثر اهمیتی فراوان دارد. مترجم، بدون در نظر گرفتن روحیات کلی مخاطبان، چه‌بسا به برج عاج‌نشینی گرفتار آید و در نتیجه اثرش بازتاب مطلوب را پیدا نکند.
Porosha
دشوارتر از هر چیز اما پنهان کردن شعر است، چرا که در پستو پنهان نتوان کرد. سرودهٔ تازهٔ شاعر بر تاروپود وجودش نقش بسته، و تمنایی ندارد جز آن‌که حُب ظرافت کِلکش بر دل همگان افتد. شاعر شعرش را برای همه‌کس شادمانه می‌خواند، خواه سوهان روح باشد و خواه صفای دل.
Porosha
اینک که جنگل آکنده است از جوانه‌های جاودانه، همراه آن سر برآورید و بالنده شوید، و هر آن‌چه مایهٔ لذت شما بوده بر دیگران نیز ارزانی بدارید تا کس مدعی نشود که خوانِ لذت فقط بر خود گسترانده‌ایم، پس در هر سرمنزلِ حیات طعم لذت بر خود روادارید.
Porosha
تا راز این نکته درنیابی، که بمیر تا زنده بمانی، چیزی مگر رهگذری گم‌نام در این سرزمین ظلمانی و تار نیستی.
Porosha
غزل‌های حافظ آراسته به حقیقتی ناب و جاودانه، گرچه گاه‌وبی‌گاه در مباحث خُرد فرای حصار احکام شرع‌اند.
Porosha
لیک این نقاب‌های سرد و توخالی چه زود رنگ بازند و مایهٔ رنجش دل؛ آری کند روح آدمی خموده، گر قالبی نو به خود نگرفته و نشکند آن کالبد بی‌روح گذشته.
Porosha
شگفت‌انگیزترین کتابِ کتاب‌ها کتاب عشق است؛ با دقت تمام خواندمش: اوراقی چند در وصف شادی و سرور، دفاتر بی‌شمار در حکایت غم و اندوه؛ فصلی از آن حکایت دیگری داشت. وصال دوباره! فصلی کوتاه و مختصر. حکایت غم و اندوهش به‌تفصیل، بی‌انتها، فرای مرز.
Porosha

حجم

۳۵۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

حجم

۳۵۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰
۵۰%
تومان