بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطره ای در درونم است | طاقچه
کتاب خاطره ای در درونم است اثر آنا آن‍دری‌ی‍ون‍ا آخ‍م‍ات‍ووا

بریده‌هایی از کتاب خاطره ای در درونم است

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۶ رأی
۴٫۲
(۶)
در آسمان خالی دشت گسترده، بادبزنی ناپیدا. شاید بهتر بود هرگز همسر تو نمی‌بودم. خورشید در خاطره رنگ می‌بازد. این چیست؟ تاریکی؟ شاید! زمستان، یک شبه خواهد رسید.
کاوشگر
طلا رنگ می‌بازد، مرمر خاک می‌شود. فولاد زنگ می‌زند، نابودی با همه چیزی است در جهان. تنها اندوه است که پایدار است تا زمانی که واژه با شکوه بماند.
Sky_Blue
هر دو روی بالش دیگر داغ شده است. دومین شمع می‌میرد و صدای کلاغان بلندتر می‌شود. امشب را نخوابیده‌ام فکر خواب نیز دیگر دیر است. کرکره بر پنجره چه تاب ستیزانه سفید است. صبح بخیر!
کاوشگر
خورشید در خاطره رنگ می‌بازد. این چیست؟ تاریکی؟
bud
خورشید در خاطره رنگ می‌بازد، سبزه تیره‌تر می‌شود، بادْ برفی زودرس را آرام آرام می‌پراکند. آب یخ می‌بندد. آبراه‌های باریک ایستاده‌اند. اینجا چیزی اتفاق نخواهد افتاد، هرگز!
کاوشگر
خورشید در خاطره رنگ می‌بازد، سبزه تیره‌تر می‌شود، بادْ برفی زودرس را آرام آرام می‌پراکند. آب یخ می‌بندد. آبراه‌های باریک ایستاده‌اند. اینجا چیزی اتفاق نخواهد افتاد، هرگز!
bud
در اتاق‌های تاریک کودکان زاری می‌کردند، شمع بر شمایل تابان دود می‌پراکند.
bud

حجم

۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد