بریدههایی از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود
۴٫۳
(۹۲)
«کسی که برای زندگی شتاب داره در واقع برای مرگ عجله میکنه.»
ژنرالیسم
روی نیمکت بوی آب و آفتاب میآید. هرکسی نمیداند که آب و آفتاب بو دارند، اما آنها میدانند.
کاربر ۵۲۰۳۶۴۰
«حتی آسمون هم اونقدر که من دوستت دارم بزرگ نیس.»
مرضیه
زیرا که بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. حدس میزنم که تنها من نیستم که چنین ترسی دارد. نژاد انسان به شکلی عجیب از پیرشدن بیشتر میهراسد تا از مردن.
nazanin_jf
روی نیمکت بوی آب و آفتاب میآید. هرکسی نمیداند که آب و آفتاب بو دارند، اما آنها میدانند.
nazanin
یه نکتۀ مثبتِ فراموشی اینه که چیزایی که آزارت میدن رو فراموش میکنی
Marziyeh
بابابزرگش کنارش است و البته بهطور حیرتانگیزی پیر شده، آنقدر پیر که آدمها دست از سرش برداشتهاند و دیگر به او نق نمیزنند که باید مثل یک آدمبزرگ رفتار کند. آنقدر پیر که دیگر برای بزرگشدن دیر است.
صبا
پسرک میپرسد: «چطوری عاشقش شدی؟»
دستهایش فرود میآیند، یکی روی زانوی خودش و یکی روی زانوی پسرک.
«به نظرم اون توی قلب من گمشده و نمیتونه راه خروج رو پیدا کنه. حس جهتیابی مامانبزرگ افتضاح بود. ممکنه روی یه پلهبرقی گم شدهباشه.»
بعد میزند زیر خنده، اول پقپق و بعد ناگهان منفجر میشود انگار که کلی چوب خشک توی معدهاش دود کرده باشند. بعد یک دستش را دور پسرک میاندازد.
«هیچوقت تو زندگی از خودم نپرسیدم چطوری عاشقش شدم نوآ-نوآ. فقط شدم.»
کاربر۰۰۰۰۰۰
هیچ عیبی نداره اگه یهکم بترسی.»
red rose
«نه، مرگ یه ضربآهنگ آهسته است که هر تپش قلبمون رو میشمره. نمیشه زیاد باهاش چونه زد.»
کاربر ۲۴۵۴۹۲۰
یادت هست دربارۀ اشتباهکردن بهت چی گفتم؟»
«فقط زمانی شکستخورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری.»
«دقیقاً نوآ-نوآ. یه فکر بزرگ را هرگز نمیشه روی زمین نگهداشت.»
ne145gy
آنها هیچوقت دست از دعوا نکشیدند و هیچوقت هم جدای از هم نخوابیدند. او همۀ عمرش را صرف محاسبۀ احتمالات کرد و زن نامحتملترین آدمی بود که تاکنون دیدهبود. این زن او را زیر و رو کرد.
j.arka
«معلمت چی گفت؟»
«گفت که من موضوع رو درست نفهمیدم.»
«و تو چی گفتی؟»
«گفتم اون جواب من رو درست نفهمیده.»
کاربر ۵۲۰۳۶۴۰
وقتیکه خداحافظیت کامل شد، برو و پشت سرت رو هم نگاه نکن. زندگیتو بکن. خیلی دردناکه که دلتنگِ کسی بشی که هنوز اینجاست
haniyh
«چرا دستمو اینقدر محکم گرفتی بابابزرگ؟»
«چون همهچی داره ناپدید میشه نوآ-نوآ. و من میخوام تو رو طولانیتر از بقیۀ چیزای دیگه برای خودم نگهدارم.»
mamad_79
ذهن ما بیحدومرزترین معادلههاست و اون زمانی که بشر حلش کنه، قدرتمندتر از وقتی خواهیم بود که تونستیم به ماه پرواز کنیم. رازی بزرگتر از انسان تو کائنات وجود نداره.
ne145gy
کسی که برای زندگی شتاب داره در واقع برای مرگ عجله میکنه
سان
آنقدر پیر که دیگر برای بزرگشدن دیر است.
سان
وقتی ذهنی میمیره خیلی طول میکشه تا بدن اینو بفهمه. بدن انسان اخلاقِ کاری خارقالعادهای داره. یک شاهکار ریاضیه. تا آخرین پرتو نور دست از کار نمیکشه.
آوا
خیلی دردناکه که دلتنگِ کسی بشی که هنوز اینجاست.»
فریبا
حجم
۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان