بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مردم مشوش | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب مردم مشوش اثر فردریک بکمن

بریده‌هایی از کتاب مردم مشوش

نویسنده:فردریک بکمن
انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۶ رأی
۳٫۸
(۴۶)
مگر می‌شود مدام با این استرس زیست که در همان لحظه که من توی توالتم تو با کشیدن یک انگشت روی صفحه و بالا و پایین یا چپ و راست کردنِ آن همزاد روحی خودت را بیابی؟ این‌طوری یک نسل کامل عفونت مجاری ادرار می‌گیرند، چون باید این‌قدر خودشان را نگه دارند تا باتری موبایل شریک زندگی‌شان تمام شود.
sh.taa
خوشبختی بستگی به توقع تو از زندگی دارد و ما امروزه اینترنت داریم؛ دنیایی کامل که مدام از ما می‌پرسد: "زندگیت این‌طوری که هست کامل و بی‌عیب‌ونقص است؟ چی؟ جواب بده! همین‌طور که هست کامل و بی‌عیب‌ونقص است؟ پس باید آن را تغییر دهی!"
sh.taa
شاید این یک کارکرد بیولوژیک است که فرزندت تا یک سنی تو را بی‌قیدوشرط دوست دارد، تنها به یک دلیل ساده: تو متعلق به آن‌هایی. و شاید بتوان گفت که این بهترین قسمت بیولوژی است.
sh.taa
هر صبح، چشم می‌گشاییم تا زندگی بهمنی از "یادت نرود!"ها را سرمان آوار کند. وقت فکر کردن نداریم، فرصت نفس کشیدن هم نداریم. تنها بیدار می‌شویم و خودمان را در انبوه زندگی دفن می‌کنیم، چون فردا روزی نو است با مشکلاتی نو. گاه سر کار یا در جلسهٔ اولیا و مربیان یا توی خیابان به دوروبرمان نگاهی می‌کنیم و دچار حملهٔ ترس می‌شویم، چون چنین به نظر می‌آید که همه می‌دانند چه‌کار باید بکنند جز ما. همه توان خرید همه‌چیز را دارند. همه حواسشان به همه‌چیز هست. همه قادر به انجام وظایفشان هستند.
sh.taa
پدر باری از صخره‌های نادیدنی به دوش می‌کشد
sh.taa
"می‌دونی بدترین چیز پدر و مادر بودن چیه؟ اینه که آدم فقط به‌خاطر بدترین ثانیه‌هاش قضاوت می‌شه. آدم هزار و یک کار رو درست انجام می‌ده و بعد فقط یکی غلط از آب درمی‌آد و بعد تو تا ابد می‌شی اون پدری که سرش گرم موبایلش بود و تاب خورد تو سر بچه‌اش. چند شبانه‌روز پشت‌سرهم چشم ازشون برنمی‌داری، بعد فقط می‌آی یه دونه پیامکت رو بخونی و همهٔ اون ثانیه‌هات از کف می‌ره. هیچ‌کس نمی‌ره پیش روان‌شناس تا از همهٔ اون هزاران باری حرف بزنه که تاب نخورده تو سر بچه‌اش. پدرومادرها با خطاهاشون تعریف می‌شن."
sh.taa
خیلی سخت است پیر باشی اما واژه‌هایی نیابی که به یک جوان بگویی "می‌دونم داری رنج می‌کشی و این دل من رو به درد می‌آره".
sh.taa
امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد و شب که ما را فرا گرفت، نفسی عمیق بکش، چون ما از عهدهٔ امروز هم برآمدیم. و فردا روز دیگری آغاز خواهد شد.
FarimahOmidi
تو هم با اضطراب آشنایی، روزهایی که جاهایی از تو درد می‌کند که در هیچ عکس اشعهٔ ایکسی دیده نمی‌شود، و تو هیچ واژه‌ای برای تشریح آن نمی‌یابی، حتی برای آن‌ها که عاشقانه تو را دوست دارند.
FarimahOmidi
روان‌شناس چشم از تابلو برنداشت. فقط لبخند زد و از آنچه به درونش یورش برده بود چیزی برملا نکرد. سال‌ها تمرین لازم دارد و پدر و مادری که عاشقشان باشی و نخواهی نگرانشان کنی تا بیاموزی چطور باید حالات درونی‌ات را از دید مخفی کنی.
شب رو

حجم

۲۹۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۹۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان