آنها را که دوست میداریم به نامهای مستعار صدا میکنیم، چون عشق طالب واژهای است که تنهاوتنها به تو تعلق داشته باشد.
sh.taa
وقتی سرگذشت کسی را دانستی دیگر نمیتوانی مثل سابق از او تنفر داشته باشی.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
سال نو از راه میرسد و آنقدرها فرقی با سال پیش برایت ندارد، مگر اینکه فروشندهٔ تقویم باشی.
vahid
وقتی بچهای، مدام انتظار میکشی بزرگ شوی و خودت برای خودت تصمیم بگیری. اما بزرگ که شدی تازه میفهمی این بدترین قسمت بزرگ شدن است.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
نامش "بحران بازار اقتصاد" است و "سقوط بانک"، گرچه تنها کسی که در این میان سقوط میکند آدمها هستند. بانکها سر جای خود میمانند. اقتصاد قلب ندارد که بشکند
sh.taa
عقایدمون واقعاً با هم فرق داره اما... من فکر میکنم آدمها میتونن بدون اینکه با هم موافق باشن، با هم کنار بیان.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
سیگار دیگری روشن کرد. بیشتر برای اینکه نگاهش را با دوختن به آتش آن مشغول نگاه دارد.
sh.taa
راهی برای حرف زدن دربارهٔ این ماجرا نداشتن، چون هیچوقت یاد نگرفته بودن با هم حرف بزنن.
sh.taa
اثری از هیچ مدرک دانشگاهی تحسینبرانگیزی آویزان بر دیوارها نبود. بهدلیلی مبهم، آنها که مدارک تحسینبرانگیزتری دارند بیشتر تمایل دارند آن را توی کشوی میزتحریرشان پنهان کنند.
sh.taa
یه روز تو روزنامهها مینویسن "بازار خریداران" و یه روز مینویسن "بازار فروشندگان"، اما درواقع بازار همیشه "بازار این بانکهای کثافته"، مگه نه؟
sh.taa