بریدههایی از کتاب شنای شبانه
۴٫۰
(۸۲)
در بیشتر ادوار تاریخ کشور ما، تعدی به زنان همواره موضوعی عادی تلقی شده. هنوز هم خیلی از آن دورانی که مردهای چند ایالت اجازه داشتند به زنی تعدی کنند، بدون اینکه قانون را نقض کرده باشند، فاصله نگرفتهایم. در بعضی از کشورها هنوز هم چنین اتفاقهایی رخ میدهد.
faezehswifti
دنیایی که در اون ادعا بر بینش حکمرانی میکنه. دنیایی که در اون ادله هیچ ارزشی ندارن. دنیایی که در اون یک شخص، بدون برهان، به گناهکار بودن محکوم میشه.
AS4438
تعدی به زنان همواره موضوعی عادی تلقی شده. هنوز هم خیلی از آن دورانی که مردهای چند ایالت اجازه داشتند به زنی تعدی کنند، بدون اینکه قانون را نقض کرده باشند، فاصله نگرفتهایم. در بعضی از کشورها هنوز هم چنین اتفاقهایی رخ میدهد.
AS4438
هنوز هم خیلی از آن دورانی که مردهای چند ایالت اجازه داشتند به زنی تعدی کنند، بدون اینکه قانون را نقض کرده باشند، فاصله نگرفتهایم.
AS4438
اگر بچهمدرسهایها بهطور اتفاقی مورد اصابت گلوله قرار بگیرند، هیچکس جدیگرفتن هشدارها را از این قربانیها مطالبه نمیکند. هیچکس نمیگوید که قربانیها باید آن روز بیخیال مدرسه رفتن میشدند. اصلاً کسی قربانی را سرزنش نمیکند.
پس چرا وقتی زنها مورد حمله قرار میگیرند، انگشت اتهام بهسمت خودشان است؟ «اگه تنهایی نرفته بود خونه.» «اگه از وسط پارک میانبر نزده بود.» «اگه سوار تاکسی شده بود.»
به نظرم، نوبت تجاوز که میرسد این «اگرها» همیشه گفته میشوند. درباره مردها که هرگز. هیچکس نمیگوید «اگه» به دختر تجاوز نکرده بود. همیشه برای زنهاست. اگر...
معصوم
به قضاوت دیگری نشستن کار وحشتناکی است.
nina61
زنها و دخترها همواره در حال انتخاب یک گزینه از میان دو گزینهٔ راحتی یا امنیت هستیم.
بیشتر اوقات همهچیز خوب پیش میرود.
هر از چند گاهی هم اتفاق وحشتناکی میافتد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
گذشته برای من مانند عکسی است که در معرض نور زیاد گرفته شده: روشناییاش به حدی کورکننده است که با چشم غیرمسلح نمیتوان آن را دید. گذشتهٔ من چیزی است فراتر از طعم جزئی تلخ و شیرین خاطراتی که مرور زمان آنها را از بین برده باشد؛ گذشتهٔ من پر است از لحظاتی که یادآوریشان برایم دردناک است.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
ریچل، امیدوارم از بودنت در نیاپولیس لذت ببری. شهر ساحلی بزرگی است. به زیبایی مناظرکارتپستالهاست؛ اما نگذار با لالایی غفلتآورش به تو احساس امنیت کاذب بدهد. همیشه به یاد داشته باش که این شهر از بیرون زیباست. از درون خائن است. هرگز نباید آن را دستکم بگیری.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
نمیفهمم که چطور همگی تقریباً بهاتفاق آرا قبول داریم که قتل اشتباه است، اما نوبت به تجاوزِ به عنف که میرسد، برخی هنوز هم درست و غلط بودنش را تشخیص نمیدهند.
n re
«بعضی وقتها، یه مرد مجبوره یا بلند حرفش رو بزنه یا بشه مسئول عواقب سکوت خودش.»
n re
ممکنه من خیلی خطری نداشته باشم یا خیلی خطرناک به نظر نیام، اما توی این شهر کُلی آدم هست که خیلی از من خطرناکترن. کتوشلوار تنشونه و محترم به نظر میرسن، اما واسه رسیدن به خواستهشون کارهایی میکنن که اصلاً محترمانه نیست.»
n re
رسیدگی به پروندهٔ قتل باشد، چراکه قربانی، همان کسی که حیثت انسانیاش را از او گرفتهاند، خودش در دادگاه حضور دارد و اتفاقهایی را که برایش افتاده توصیف میکند. بدتر اینکه او... تک... تک... روزهای... زندگیاش را با کابوس میگذراند.
n re
سازوکار دادرسی همین است. قرونوسطایی است. به اینکه حقیقت چیست ربطی ندارد. به این مربوط است که چه کسی نمایش بهتری اجرا میکند.
n re
«واقعبینی رو که خدا بیامرزدش. خواب دیدی خیر باشه. ریچ، این روزها هر کی واسه خودش یه نظری داره. حالا چه بفهمه چی میگه، چه نفهمه. معمولاً هم دومی درسته.
n re
گمان من دنیایی که امروزه درش زندگی میکنیم اینطوره. دنیایی که در اون ادعا بر بینش حکمرانی میکنه. دنیایی که در اون ادله هیچ ارزشی ندارن. دنیایی که در اون یک شخص، بدون برهان، به گناهکار بودن محکوم میشه.
n re
اشتباهها دقیقاً همینطوریاند. همهشان قابل جبران نیستند. من نمیتوانم کسی را که مُرده به زندگی برگردانم، هرچقدر هم که حسرتش را داشته باشم.
n re
بهآرامی گفت: «تو که نمیتونی همهٔ مردم دنیا رو نجات بدی، ریچل.»
«شاید اونجوری نتونم، اما میتونم هر بار یکیشون رو نجات بدم.»
n re
دلم برایش تنگ شده. بدون او سفرکردن، به من احساس بیکسی میدهد.
n re
همیشه به یاد داشته باش که این شهر از بیرون زیباست. از درون خائن است. هرگز نباید آن را دستکم بگیری.
n re
حجم
۳۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۵۹,۵۰۰
۴۱,۶۵۰۳۰%
تومان